آخرین عمه جان ما نیز درگذشت!

نگارش در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۹۵ | ارسال شده در بخش گاه نوشت ها | ۶ نظر

دارم با شتاب می نویسم. فقط برای آن که دوستانم بدانند که برخی از برنامه های یکی دو روز فعلی ام انجام نخواهد شد.

تسبیح هزارتایی، نماز شب و صدای آرام ذکر یا گفتگو های خودمانی، یخشی از تصویر بر جای مانده در ذهن من از اوست. جسم نحیف اما ارادۀ قویی که عمه جان داشت الهام بخش و امیدوار کننده بود. خستگی ها را برخاستن و نشستن هایش از تن می برد. به هزار خواهش هم رضایت نمی داد که خودت از خودت پذیرایی کنی و حتما می بایست خودش برخیزد و میزبانی کند. وقتی به دیدنش می رفتی سراغ همه گونه تنقلات و خوراکی های خانه بود تا پذیرایی اش را تمام کند.

سختی های فراوان کشیده بود هم فردی و هم اجتماعی. در آن سال های مبارزه، یکپا انقلابی تمام عیار بود و عجیب آن که انقلابی هم ماند و مثل همان روزها منتقد بود و حقگو و حق طلب؛ به اندازه ای که می دانست.

ammehjan21

ammehjan22

 
خانه اش مرکز فعالیت های انقلابی بچه ها بود. برخی از مبارزان انقلاب و شهدای جنگ، یکی از پاتوق های مطمئن شان خانه عمه جان بود. مانند شهید فریدون سامنی، شهید محمد حسین سوری، شهید مؤمنی، و شهید قربان سوری که خواهر زاده و داماد عمه بود و هنگام شهادت، فرمانده گردان بود. خانه عمه در دوران انقلاب مرکز اصلی پخش اعلامیه های سیاسی بود که از توزیع اعلامیه های چهلم تبریز شروع شده بود، ماههای پایانی سال ۵۶٫ سال ۵۷ مرکز تصمیم گیری برای حرکت های سیاسی بچه های گروه بود و حتی یکی دو بار، مخفیگاه بچه های درگیر و تحت تعقیب. شب های ماه مبارک در سال ۵۷ خانه عمه جان تا سحر کانون بیداری و گفتگو بود. تنها پسر هنرمندش، شادروان حسن عبدالملکی، هنرمندی پر استعداد و پرکار و به شدت فروتن بود که بار بسیاری از نقش ها و تصویر های دوران انقلاب و سپس جنگ و جبهه را به دوش کشید. تابستان سال ۵۷ نمایشنامه رادیویی قیس بن مسهر، سعیر حماسه عاشورا، به همت و یاری او در منزل عمه جان اجرا و ضبط و تکثیر شده بود مانند انبوه کاست ها و متن ها با محتوای انقلابی و ایدئولوژیکی. توزیع کتاب و تشکیل نمایشگاه فروش کتاب های جهت دار نیز یکی دیگر از کارهایی بود که برنامه ریزی و اجرایی شدن آن در خانه عمه صورت می گرفت و تدارک دیده می شد.

۶ نظر برای این مطلب

  1. استادمعززوگرامی حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاری
    خبردرگذشته صدیقه مکرمه عمّه عزیزوبزرگوارتان مرا اندوهگین کردماراین مصیبت رابه شما وبیت محترم تسلیت عرض کرده وبرای آن مرحومه علو درجات را خواهانم

  2. خدایش رحمت کناد

  3. خدا رحمت کند

  4. متشکرم. رفتگان شما نیز مشمول رحمت خداوند باشند.

  5. سپاس دارم و دعاگویم.

  6. برادر فرهیخته و گرامی جناب مجری
    از محبت و لطف جناب عالی بسیار سپاسگزارم و به آن می بالم. خداوند روح پدر و دیگر رفتگان شما را قرین آمرزش ابدی بنماید.

یک نظر بگذارید