آخرین عمه جان ما نیز درگذشت!
نگارش در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۹۵ | ارسال شده در بخش گاه نوشت ها | ۶ نظر
دارم با شتاب می نویسم. فقط برای آن که دوستانم بدانند که برخی از برنامه های یکی دو روز فعلی ام انجام نخواهد شد. تسبیح هزارتایی، نماز شب و صدای آرام ذکر یا گفتگو های خودمانی، یخشی از تصویر بر جای مانده در ذهن من از اوست. جسم نحیف اما ارادۀ قویی که عمه جان داشت الهام بخش و امیدوار کننده بود. خستگی ها را برخاستن و نشستن هایش از تن می برد. به هزار خواهش هم رضایت نمی داد که خودت از خودت پذیرایی کنی و حتما می بایست خودش برخیزد و میزبانی کند. وقتی به دیدنش می رفتی سراغ همه گونه تنقلات و خوراکی های خانه بود تا پذیرایی اش را تمام کند. سختی های فراوان کشیده بود هم فردی و هم اجتماعی. در آن سال های مبارزه، یکپا انقلابی تمام عیار بود و عجیب آن که انقلابی هم ماند و مثل همان روزها منتقد بود و حقگو و حق طلب؛ به اندازه ای که می دانست. ۶ نظر برای این مطلبیک نظر بگذارید |
استادمعززوگرامی حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاری
خبردرگذشته صدیقه مکرمه عمّه عزیزوبزرگوارتان مرا اندوهگین کردماراین مصیبت رابه شما وبیت محترم تسلیت عرض کرده وبرای آن مرحومه علو درجات را خواهانم
خدایش رحمت کناد
خدا رحمت کند
متشکرم. رفتگان شما نیز مشمول رحمت خداوند باشند.
سپاس دارم و دعاگویم.
برادر فرهیخته و گرامی جناب مجری
از محبت و لطف جناب عالی بسیار سپاسگزارم و به آن می بالم. خداوند روح پدر و دیگر رفتگان شما را قرین آمرزش ابدی بنماید.