بدون فلسفه

نگارش در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۹۷ | ارسال شده در بخش شعر | یک نظر

کوتاه سروده‌ای است تقدیم به قامت افراشته‌ی آیت الحق حاج سید جوادآقای حیدری عالمی راستین و کم مانند که مصداق آگاهی وحیانی و نمونه‌ی اعلایی از تربیت نفس در مدرسه‌ی اهل بیت علیهم السلام بود. اکنون در گذر چهارمین سالگرد رحلت آن مربی فرزانه و الگوی معنوی مردمانی بسیار، قرار گرفته‌ایم. یاد ماندگارش همیشه راهگشای سالکان خداجو باد.

IMG_20180701_185506_299

 

نگاه نافذش نورانی ام کرد
کلام ساده اش ایمانی ام کرد
بدون زحمت ذکر و ریاضات
حکایت های او عرفانی ام کرد
میان آن همه شک و اضافات
بدون فلسفه، برهانی ام کرد
به آیات محبت، جزء جزء
بسان سوره ها، قرآنی ام کرد
زلال اشک را در این کویران
چنان بارید تا بارانی ام کرد
من از خود رفته بودم سالها
ولی او باز هم، انسانی ام کرد
چنان در عشق، «برخوردار» می رفت
که برخورداری‌اش حیرانی ام کرد
من از دنیای عشقش دور بودم
سخاوت را ببین، مهمانی ام کرد
میان شب، بدون شمع کشتن
زهر چه غیر او، پنهانی ام کرد.

 

یزد، تیرماه ۹۴

یک نظر برای این مطلب

  1. حال از زبان دوست شنیدن چه خوش بود
    یا از زبان آنکه شنید از زبان دوست.

یک نظر بگذارید