در پهنای دریا

نگارش در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۹۷ | ارسال شده در بخش شعر | هیچ نظری

وقتی انگشتها
با شتاب
نام بلند تو را لمس می کنند
و چشمها
میان سطور کاغذ و آبگینه
سراغ درکی تازه تر از عشق تو را میگیرند
من می مانم و ستاره های دهانت
ریخته در آسمان خیالم
پاشیده بر همه سو
آنوقت
تنها تو
در انتهای تنهایی ام
موج می زنی
آنگاه
من می شوم..
و تو می مانی…
من، تنهاترین قایق،
تو، پهناترین دریا.

یزد، حسین انصاری
۷ بهمن ۹۷

Fotex-1091799457

یک نظر بگذارید