غم جدایی را

نگارش در تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۹۸ | ارسال شده در بخش شعر، گاه نوشت ها | ۵ نظر

غم جدایی را…

IMG_20191219_104549_971

اگر ز غصه نگویم، چه میتوانم کرد؟
و ره به ناله نپویم، چه میتوانم کرد؟

شکسته می شود آخر، بلوری اشکم
تو را به اشک نشویم، چه میتوانم کرد؟

دو دستِ دعاخوانت را ز خاطره هایم
اگر سراغ نجویم، چه میتوانم کرد؟

خدا سبوی محبت، به قلب خوبت داد
ولی شکسته سبویم، چه میتوانم کرد؟

تو را به آبیِ دریا اگر شباهت هست
من آبِ رفته ز جویم، چه میتوانم کرد؟

مرا کبوترِ مِهری، خدا سپرده بود
که پرکشیده ز کویم، چه میتوانم کرد؟

تمامِ رنجِ تو را با حکایتِ ایام
و شرم ِ مانده به رویم، چه می توانم کرد؟

توانِ شرح ندارم، غم جدایی را
که بغض، بسته گلویم، چه میتوانم کرد؟
مسیر جاده ای یزد – قم
شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸
۱۷ ربیع الثانی ۱۴۴۱

 

پی نوشت؛

تصویر مادرم ، هفتاد روز پیش از درگذشت، صحن مسجد اعظم قم، هنگام زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها.

۵ نظر برای این مطلب

  1. خدایش رحمت کند… روحش شاد… و بازماندگانش سلامت و سربلند و بهره مند از طول عمر با عزت و سعادت…

  2. انشالله…

  3. سراینده شعر بالا، خودتان هستید؟؟؟

  4. بله گرامی.

  5. خداوند رفتگان شما را نیز بیامرزد. پاداشتان فراوان

یک نظر بگذارید