گفتگویی در اثبات «علم اسلامی»

نگارش در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۹ | ارسال شده در بخش گفتگوها، مقالات | ۲ نظر

بی هیچ مقدمه ای این گفتگو ها را دنبال کنید. گفتگوهایی که به دنبال نشر بیاناتی از آیت الله علوی بروجردی که اصالتا در نفی اقتصاد اسلامی ایراد شده است. طرح گفتگو از محمد رضایی وطرف های گفتگو، دو تن هستند که شخصیت اصلی جناب محمدجواد واعظی است و در یک پیام نیز جناب شیخ محمد حسن شاه آبادی اظهار نظری داشته اند. لطفا با حوصله بخوانید .    ۱۰ مهر ۹۹   یزد

 

صورت گفتگوی مجازی:

[۱۰/۱،‏ ۱۰:۳۸] ‏‪+ محمد محمد رضایی : با سلام دیدگاه حضرت آیت الله العظمی سبحانی دام عزه در باب علوم انسانی اسلامی از جمله اقتصاد اسلامی که می تواند پاسخی به دیدگاه حضرت آیت الله علوی بروجردی باشد که ما اقتصاد اسلامی نداریم و حتی علوم انسانی اسلامی نداریم،با احترام
[۱۰/۱،‏ ۱۰:۴۱] ‏‪+محمد رضایی: با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت برای همه عزیزان دو مطلب ارسالی (دیدگاه امام خمینی در باب علوم طبیعی و انسانی اسلامی و پاسخ به دکتر زیبا کلام در حوزه علوم انسانی)می تواند پاسخی به دیدگاه حضرت آیت الله علوی بروجردی باشد که اعلام می کنند که ما علوم انسانی اسلامی نداریم ،این علوم را دیگران درست کردند، و دنیا را روی آن بنا نموده اند،الان این علوم پذیرفته شده ،ما نمی توانیم علوم جدید درست کنیم، با احترام محمد محمدرضایی

لینک مقالات:

پاسخ آیت الله سبحانی به دکتر داوری،

دیدگاه امام خمینی در باب علوم طبیعی

اسلامی سازی علوم انسانی سراب نیست، از محمد رضایی
[۱۰/۱،‏ ۱۱:۰۴] ‏‪+محمدرضا جواد واعظی: و علیک السلام
*علوم انسانی از نهاد انسان در نیاز بستر زمانی و جغرافیایی به تدریج شکل میگیرد و قابل تولید ابتدایی نیست*
*بشر، غربی و شرقی ندارد، هر جا نیاز بشر زودتر به وجود آید، بشر زودتر به مانند علم اقتصاد یا علم روانشناسی یا علم جامعه شناسی و مانند آن محتاج می‌شود و به آن رو میکند تا به هدفش برسد و قواعد آن که در نهاد تکوین یا مناسبات و ارتباطات، وجود دارد، به تدریج، بشر به آن مطلع می‌شود، هر چند این بشر در غرب باشد*

*بله مکتب میتواند بحسب آنچه که دارد تخصیص یا تقیید برند یا نسبت به نوع نیاز معنوی و مادی ، تحدید کند*
*اما خودش نیامده تا برای علومی که به نهاد انسان برمیگردد، علم درست کند*

*قبلا هم گفتم هر علمی که اگر از طریق وحی به انسان نرسد، انسان به خودی خود نمی تواند برای آن قواعد و مسائل درست کند، آن علم، می‌شود علم دینی، مانند علم فقه یا کلام یا علم تفسیر*

*و هر علمی که بدون وحی، بشر، خودش کم کم به قواعد آن بحسب نیاز به آن راه پیدا می‌کند ، آن علم، بشری است و وحی و مکتب فقط میتواند قیدی یا شرطی اضافه یا کم کند، اما تأسیسی ندارد*

لذا علم درست کردن به طنز أشبه است!
موفق باشید.
[۱۰/۱،‏ ۱۳:۰۳] Hosein Ansari: جناب واعظی این ساز و راهی که میزنید یعنی نفی مطلق نقش انگیزی ادیان در تمدن و علم.
علوم بشری علاوه بر مکاتب فکری که گاهی هم مکاتب دینی عهده دار آن می شوند، منابع متعددی برای شکل‌گیری ساختار خود دارند. اگر تمدن مسیحی و اسلامی را منهای علم نمی توان تصور کرد، همچنین علم و دانش در چنین تمدنهایی را در حالت ایزولۀ کاملی از ادیان نامبرده، نمی شود انگار کرد.
[۱۰/۱،‏ ۱۳:۱۹] Shahabadi Sheikh Hasan: تاثیر گذاری ادیان در فرایند تولید علم موجب نمیشود که علم مضاف به هریک از ادیان شود، چرا که عوامل و زمینه های بسیاری در شکل و تولید ان موثرند.
[۱۰/۱،‏ ۱۳:۲۱] ‏نجفی: تمدن مسیحی کدام است؟
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۱۳] ‏‪+محمدجواد واعظی: ادیان توحیدی، مسائل علوم انسانی را که از نهاد عقلانی بشر بحسب نیاز بیرون میزند را جهت میدهد و بلکه بحسب زاویه دید، مسائل آن را مختلف میکند اما این علوم در ذات خود به وحی وابسته نیست که بشود علوم انسانی اسلامی.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۱۴] Hosein Ansari: جناب شاه آبادی نکته ی مهم همین جا است که آیا به دلیل همین تاثیر گذاری، می توان آن را از مضاف الیه ش بطور کلی جدا دانست و گفت که تمدن هایی چون تمدن غربی مسیحی یا شرقی اسلامی، هیچ نسبتی با این ادیان ندارند؟ گمان نمی رود پاسخ به این پرسش سخت باشد.
در حالیکه جناب واعظی ظاهرا علم دینی را مطلقا نفی می کنند.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۱۴] Hosein Ansari: جناب نجفی تمدن بیزانسی.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۱۷] ‏‪+محمدجواد واعظی: ببینید اگر این گونه گفته شود : علوم انسانی اسلامی
یعنی چنین علومی به وحی دائما وابسته است، چنانکه علم فقه آن هم در عبادات نه معاملات، اگر وحی نبود ما چنین علمی نداشتیم
لذا نه تقسیم علوم انسانی به اسلامی و غیر اسلامی درست است که یکی حق و دیگری باطل شود
زیرا گفتم علوم انسانی مربوط به نهاد بشر است
و. نه اینکه بگوییم علوم انسانی اسلامی از حقانیت بیشتری برخوردار است که این در واقع تناقضی در ذات خود دارد.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۱۸] Hosein Ansari: من و شما به دلیل اندک انتسابی که داریم وصف مضاف میگیریم و نجفی و قمی و…میشویم ولی علوم تجربی و انسانی در طی چند هزاره اندیشه و تمدن بشری از پذیرش این اضافه محرومیت دارد؟
در همین کلام شما، تایید مطلبی است که عرض شد و دین الهی در ساختار دهی و شکل یابی علوم، جایگاه و نقش پایه ای دارد.
والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئا..
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۲۲] Hosein Ansari: اینکه دامنۀ علوم گسترده تر از محدودۀ دین است، درست، اما نفی مطلق علم دینی، مخالفت با وجدانیات و تقلبات محکم است و لذا دلیل ندارد. این اندیشه در ذات خود، گفتمانی دین ستیزانه است.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۲۹] ‏‪محمدجواد واعظی: 😊
عنایت بفرمایید
یا انسان را درست معنا میکنیم یعنی وجودی که به مبدء و غایت مرتبط است یا انسان را گسیخته و رها شده معنا میکنیم با این دو تعریف از انسان، مسائل علوم انسانی می تواند مختلف شود
اما وقتی گفته شود علوم انسانی اسلامی، یعنی این علم مانند علم فقه، اگر وحی نباشد، چنین علمی هم نخواهیم داشت و با آمدن وحی و شریعت اسلام، تازه میتواند از آیات و روایات چنین علمی را با مبانی و مسائل مختلفش تنظیم کرد تا نیاز فکری یا اجتماعی بشر را برآورده کند.
ایا این گونه است؟؟
به عبارت دیگر : علوم انسانی، علم قبل الدین است و علم فقه یا کلام یا تفسیر، علم بعد الدین است
بله علم قبل الدین میتواند بخاطر اینکه در بستر الحاد تدوین شده بحسب جهت توحید دین که جهت توحید هم به قبل از دین برمیگردد نه بعد الدین،
میشود بحسب جهت توحید آن، علم انسانی تدوین شده با تعریف نادرست از انسان، قیودی زده شود اما با دین، چنین علمی تدوین نخواهد شد.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۳۷] Hosein Ansari: در اثبات این گزاره «علوم انسانی، علم قبل الدین است» رساله ای بنویسید تا در یابید که قابل اثبات نیست. مگر آنکه به اولیات منطق دین به ویژه اسلام و قرآن، بی اعتنایی بفرمایید.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۳۸] Hosein Ansari: ببخشید اگر کوتاه می نویسم و به مسائلی که روشن است نمی پردازم زیرا در این زمینه در پنجاه سال اخیر تقریبا بسیار نوشته و گفته اند از مخالفان و موافقان.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۳۹] ‏‪+محمدجواد واعظی: *و الحاصل ما فلسفه توحیدی یا فلسفه الحادی داریم، اما فلسفه اسلامی و غیر اسلامی نداریم و آن بخش از فلسفه در اواخر کتاب الشواهد الربوبیه ملاصدرا یا بعض بخش های اسفار که از آیات و روایات فهم آن تازه ممکن شده، مربوط به کلام است نه فلسفه، که کلام اسلامی داریم که از ابتدا به عقل و نقل تکیه دارد و مستقلاً از عقل قابل انکشاف نیست و همینطور باقی علوم انسانی که به عقل و خرد جمعی وابسته است را میتوان به توحیدی و غیر توحیدی نه اسلامی و غیر اسلامی تقسیم کرد*
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۴۲] Hosein Ansari: حتی سید جلال الدین آشتیانی هم فلسفه اسلامی را در نسبت اضافه به اندیشه و فیلسوفان مسلمان ، می پذیرد ولی شما بر مانعه الجمع بودن آن دو اصرار دارید؟
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۴۸] ‏‪+محمدجواد واعظی: الحمد لله قبلاً مفصل نوشته ام در کتابی موسوم به *معاد جسمانی در حکمت متعالیه و کتاب و سنت*
به عنوان رساله سطح چهار سال ۹۰ دفاع شده، اما چون هنوز که هنوزه دارم تکمیلش میکنم، لذا به مرحله چاپ نرسیده
إن شاء الله فصل جدیدی در باب معاد با تفسیر درست معاد جسمانی ملاصدرا از جمیع کتب او و تفسیر جدیدی از معاد جسمانی با استمداد از آیات و روایات که قبلاً در هیچ کتابی به آن اشاره نشده، نوشته شده
در بخشی از این کتاب، به موضوع محل بحث بطور مستوفی اشاره شده و نتیجه گرفته شده که اصل معاد به فلسفه برمیگردد، اما خصوص جسمانیت معاد در کنار روحانیت آن، به کلام برگردد نه به فلسفه.
چاپ شده مطالعه بفرمایید.

[۱۰/۱،‏ ۱۵:۵۰] ‏محمدجواد واعظی: با نسبت اضافه، فلسفه مسلمانان داریم نه فلسفه اسلامی که به محتوا اشاره دارد.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۵۳] Hosein Ansari: بابت تالیف کتاب، شکر الله مساعیکم.
ان شاء الله یک نسخه توشیح می‌فرمایید و هدیه میگیریم به شرط خواندن😊
ولی در هر حال مستحضرید که این مقوله را فصل الخطابی نیست و سخن دیگران نیز بی وجه نیست و الا در نقد و رد آن این همه قلم‌فرسایی و رساله نویسی تا به امروز و حتی فرداها نمی شد.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۵۵] Hosein Ansari: همین اندازه که بپذیرید به نقش اسلام در فلسفه تن داده اید. مگر میشود فضایی انتزاعی تصور کرد که اندیشه دینی و باورهای عمیق آن در ساختار علم و فلسفه یک عالم یا فیلسوف، مطلقا بی تاثیر باشد.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۵۷] Hosein Ansari: منتظر هدیه کتاب هستم و فرصت شما را تضییع نمی کنم.
[۱۰/۱،‏ ۱۵:۵۸] ‏‪+محمدجواد واعظی: بله چون دیدند از آیات و روایات توانستند استفاده کنند و بعض مسائل در اقتصاد یا جامعه شناسی توانستند اضافه کنند، سریع وَهم 😅 ورشان داشته و خیال کردند از ابتدا میتوان طرحی نو بر اندازند، و. هنوز که هنوزه فرهنگستان با ریاست آقای میر باقری با آن ساختمان بزرگش در صفاشهر و بودجه خاص به خود، نتوانسته چیزی قابل عرضه ارائه دهد و از ابتدا چنین داعیه نا معقولی داشته و دارد که همه علوم انسانی، باید اسلامی شود.
[۱۰/۱،‏ ۱۶:۰۱] Hosein Ansari: شیخنا رحمک الله
سخن من بر سر نفی مطلق علم دینی بود که از کلام اول شما فهمیده می شد، نه اثبات یا به اصطلاح تولید علوم انسانی اسلامی در فرهنگستان میرباقری.
[۱۰/۱،‏ ۱۶:۰۶] ‏‪محمدجواد واعظی: از ابتدا هم بنده اشاره کردم که اسلام میتواند ناظر باشد و قیودی بیاورد، اما چنین اضافاتی، علم اقتصاد یا مانند آن را اسلامی نمیکند که از بشر فاصله بگیرد و به آیات و روایات تکیه کند و بس
و آنچه بشر آورده را باطل یا قابل برطرف کننده نیاز بشر نداند.
الحمدالله که به یک جا هر دو رسیدیم.
[۱۰/۱،‏ ۱۶:۱۴] Hosein Ansari: بسیار خوب. نفی مطلق اضافی پس در کار نیست.
می ماند بحث معرفت شناسانه در چیستی و ماهیت علم که دیدگاههای مهم امروز حوزوی در این زمینه را در اندیشه میرزا مهدی اصفهانی و رقیبان باید پی گرفت.
اما در پایان نکته ای را که قبلا در حاشیه بر کلیپ جناب علوی بروجردی نوشتم تکرار می کنم که ایشان میان مکتب و علم اقتصاد تمایز نگذاشته و بلکه آن دو را یکی تصور کرده اند.

همچنانکه در انتساب علم اقتصاد اسلامی به جریان چپ مارکسیستی و تاثیر پذیری متفکران حوزوی از آن مکتب، راه خطای محمد قوچانی و دکتر جواد طباطبایی را پیموده اند .

 

 

۲ نظر برای این مطلب

  1. سلام. انچه من فهمیدم از این گفت وگو و بحث مطرح شده در جامعه کنونی ما بر سر وجود علوم دینی و اسلامی چیزی جز ستیزه با دین نیست و می توان نگرش توحیدی و دینی را در همه علوم داشت.
    این جمله هم اشتباه تایپ نشده؟ به انسان برسد….
    قبلا هم گفتم هر علمی که اگر از طریق وحی به انسان #نرسد، انسان به خودی خود نمی تواند برای آن قواعد و مسائل درست کند، آن علم، می‌شود علم دینی، مانند علم فقه یا کلام یا علم تفسیر*

  2. سلام و سپاس فراوان

یک نظر بگذارید