در انتظار

نگارش در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ | ارسال شده در بخش شعر | هیچ نظری

در انتظار

آن ماه چهره که جان خاک پای اوست
هرجا که هست دلم در هوای اوست

پوشیده صورت اگر در نقاب قهر
دیگر چرا پس پرده صدای اوست؟

گویی ز نرگس جانان شکفته است
کین شیوه، شیوۀ نرگس نمای اوست

نقشی نمانده در آیینۀ خیال
در خون نشسته دو چشمم به پای اوست

دردی مگر دل بی رونق مراست؟
کین خانه سوزی هجران دوای اوست؟

در رهگذار عمر مانده ام غریب
کی آید آنکه دلم آشنای اوست؟

جز اشک غم که بریزم در انتظار
هستی ندارم و این هم فدای اوست

 

نیمه شعبان، قم، ۱۳۶۶

 

یک نظر بگذارید