خورشید کعبه ؛ چکیده منبرهای حجت‌الاسلام انصاری در موضوع امام علی بن ابی‌طالب«ع»

نگارش در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ | ارسال شده در بخش احکام و معارف دینی، تاریخ اسلام و تشیع، مقالات | هیچ نظری

خورشید کعبه (مجموعه منبرهای مرتبط با امیرالمؤمنین علی(ع)توسط حجت الاسلام شیخ حسین انصاری بین سالهای ۱۳۹۱-۱۳۹۹) تدوینگر: مهشید موسوی ندوشن

چکیده

حجت الاسلام حسین انصاری در طول سالهای تحقیق و تدریس و همچنین سخنرانی های مختلف به موضوعات گوناگونی در امر دین و حوزه علوم دینی و فقه و حدیث و سیره انبیاء و اولیاء و اهل بیت(ع) پرداخته اند. مجالس سخنرانی های ایشان مرتبط با مناسبتهای مذهبی و تاریخی بسیاری بوده است و تنوع و وسعت موضوعات یکی از مزیت های برتر سخنرانی های ایشان در طول سالهای فعالیت شان بوده است از جمله در تعظیم شعائر اهل بیت(ع) و مراسم اعیاد و سوگواری ها. یکی از فراوان ترین مجالس سخنرانی و نشست های علمی، پژوهشی استاد انصاری در رابطه با مولای متقیان حضرت علی(ع) و کتاب گهربار نهج البلاغه است که در این مقاله سعی شده است چکیده منبرهای مرتبط با امام اول شیعیان تدوین گردد و موضوعات مرتبط با نهج البلاغه نیز جداگانه به آن پرداخته شود.

مقدمه

حجت الاسلام انصاری در حوزه ی مطالعات علوم دینی مرتبط با امیر المؤمنین حضرت علی (ع) به عناوین پژوهشی مختلفی پرداخته است. از جمله در کتاب دولت آفتاب که سبک زندگی حضرت علی (ع) در دوران حکومت و پیش از آن را بررسی می کند و همچنین در نشست های نهج البلاغه که تفسیرهای ایشان از برخی موضوعات معاصر در نهج البلاغه است. بازتاب این اطلاعات علمی_ پژوهشی در بسیاری از سخنرانی های استاد قابل توجه است. در همین زمینه، چکیده تعدادی از منبرهای ایشان که در ماههای مبارک رمضان در طول دهه نود برگزار شده است در مقاله ای تحت عنوان « جستارهایی در سیره امام علی(ع) » در سایت شخصی ایشان( سایت نگاه تازه) منتشر شده است. همچنین مقاله ای نیز تحت عنوان «بازتاب گردش و سیر زمانه بر سیره امام علی (ع)» در سایت نگاه تازه در بخش مقالات قابل دسترسی است. اما در این مقاله سعی شده است تعدادی از منبرهای ایشان که جدا از ماههای رمضان و جلسات تفسیر نهج البلاغه است، تدوین گردد تا علاقمندان به کار پژوهش و ارادتمندان به مولا امیرالمؤمنین از دریای بیکران وجود حضرت علی(ع) بهره بخشیده و چراغی فراسوی راه معرفت نسبت به ایشان باشد.
در ادامه به عناوین و موضوعات سخنرانی ها پرداخته و به تعدادی از چکیدۀ این منبرها اشاره می شود.

۱- انتظار عصر حاضر از الگوی امام علی(ع)

« در این بحث به انتقاد از شیوه های رایج در حوزه های سنتی و نگاه روشنفکرانه پرداخته می شود. زیرا یکی تنها بر پایۀ زیاده روی در رویکرد نقل فضائل و مناقب غیبی (در نگاه سنتی) می چرخد و دیگری بر نادیده انگاری فضائل فرابشری و معجزاتی (در نگاه روشنفکری) می کوشد. بنابر این توصیه می شود به خوانش جدیدی از الگوی امام علی(ع) روی آورده شود که هم واقعگرایانه باشد و هم انتظارات عصر حاضر از الگوی شخصیتی و هدایتی امام(ع) در آن عرضه شود. نمونه هایی چون عدالت خواهی و عدالت طلبی، معنا گرایی، و انسان دوستی…البته زمان در نظر گرفته کنجایش این بحث را نخواهد داشت». (انصاری،۱۴خرداد، ۱۳۹۱)

۲- الگوی امام علی(ع) در تربیت های معنوی(انصاری،۱۷ مرداد، ۱۳۹۱)
۳- بعد اجتماعی انسانی غدیر(۲۹ مهر، ۱۳۹۲)
۴-ویژگی های انسان علی گونه -اهل بیتی-

« شخصیت ارزشی انسان در کاراکتر یا همان شخصیت و قالب اندیشه گی اش شناخته می شود. نسبت اسلام بر آدمی ویژگی هایی می افزاید و نسبت محمدی (ص) ویژگی هایی افزون تر. آن گاه که نوبت به نسبت علوی و علی گونه رسید، ویژگی ها مرزبندی دقیق تر و البته زیبا تری را برای شخصیت علی گونه در پی خواهد داشت. علی گونه گی تعبیر تازه ای نیست. امام صادق (ع) در احادیثی -که شیخ مفید در کتاب الاختصاص و مجموعه های دیگر حدیثی از قدیم و متاخر چون کافی و بحار الانوار آورده اند- در دفاعیه ای از شخصیت سلمان فارسی او را علوی می خواند و بر این ویژگی پای می فشارد و ارزشی برخورد می کند. ابو نواس شاعر معروف عرب و ادیب بزرگ تاریخ ادبیات عرب در عصر عباسی نیز پیش روی امام رضا(ع) در قصیده ای چنین خواند:
مطهرون نقیات ثیابهم /تجری الصلاه علیهم اینما ذکروا
من لم یکن علویا حین ینتسب/ فما له من قدیم الدهر مفتخر ….(عیون اخبار الرضا -ع)
هر کس که نسبتی با علی ندارد / در گذشتۀ تاریخ خود هیچ افتخاری نخواهد داشت.
در این زمینه به شرح و تفصیل برخی از این ویژگی ها خواهیم پرداخت. اولین آن ها عدالت گرایی و دومین عشق گرایی خواهد بود. موارد دیگر را در فرصت های دیگری باز گویی خواهم کرد».(انصاری، ۱۴آبان، ۱۳۹۲)

۵- دفاعنامۀ فاطمه(س) از جایگاه امام علی(ع) در خطبه های مدینه

« پس از شرح و بسط جایگاه خطابه و ارزش علمی و فنی آن و تشریح ارزش تاریخی و ادبی خطابه های زهراء (س) بر دو اعجاز محتوایی و آینده گویی در دو جملۀ ما عال فیکم عائل و… و جملۀ لاسد فوره جشعه الا… تکیه خواهم کرد و سپس به شرح جملۀ و الطبین بامرالدین و الدنیا … می پردازم که دانایی و تخصص در کار دنیا را هم پای تخصص و دانایی در کار دین در علی (ع) گرد آمده می شمارد و آن را پایۀ ارزشمندی علی برای انتخاب وی می داند».(انصاری، ۲۳ اسفند، ۱۳۹۲)

۶- تعلق عاشقانۀ علی (ع) به مستضعفان

« در این باره بحث کوتاه و مناسبی را سال ها پیش، در کتاب کوچک «دولت آفتاب» نوشته ام و با اشاره به برخی روایت ها که از پیامبر(ص) در این زمینه نقل شده است به عشق آسمانی و الهی امام(ع) به محرومان و مستضعفان زمین ، اشاره کرده ام. علی(ع) به محبتی الهی ، وجودش سرشار از مهربانی و عطوفت بی پایان و غیر قابل توصیفی به انسان های درمانده است. با آنان زندگی می کرد و به همپایی با آنان افتخار می نمود. زندگی و امکانات و حتی نان و لباسش از سطح زندگی تیره روزان فراتر نمی رفت و سفرۀ دلش را برای آنان می گشود. در حقیقت علی(ع) پادشاه فقیران و شاه نیازمندانی است که مانند خود آنان می زیسته و به رنگ و لباس و دنیای آنان دلبستگی داشته است.
در هیچ کجای تاریخ نمی توان مدلی چون او را یافت که نیمی از جهان بشری آن روز را سرپرستی کند و عمیق ترین سخنان را بر زبان بیاورد و …با این همه ، حال و هوای زیست فقیران در زندگی اش آشکارا دیده شود و نگاه های مهربانش آرامش بخش پریشانی های آنان و دستان یاریگرش گره گشای سختی ها و دشوارهای روزگار تیره بختان باشد.
علامه جعفری زیبا می اندیشید وقتی که می گفت حاضر بودم تمام زندگی ام را بدهم تا کسی مانند ویکتور هوگو-خالق اثر جاودانه بینوایان- داستان زندگی علی را برای جهانیان بنویسد و به تصویر بکشد. دریغ از عظمت های نایافته علی و ذهن ها و فکرهای کوتاه ما». ( انصاری، ۱۷ تیر، ۱۳۹۴)

۷- ضرورت های تربیت فرزند از دیدگاه علی(ع) (بخش اول)

این موضوع در چند جلسه مورد بحث قرار گرفته است و استاد انصاری در چند مجلس متوالی به بحث پیرامون این مبحث پرداخته اند که در طی چند بخش به صورت چکیده ارائه می شود:
شب اول؛ به ذکر دو نکتۀ پر اهمیت گذشت. یکی اینکه امر تربیت، تعطیل بردار نیست حتی در بحرانی ترین شرایط. دلیل آن نامه نگاری تربیتی امام علی(ع) برای فرزند خود در اوج جنگ صفین از شام به کوفه است. نکتۀ دوم این که گذشت زمان و بالا رفتن سن عمر فرزندان نباید بهانه ای برای ترک این مهم باشد. امر تربیت را به دلیل سن جوانی اگر از بیست گذشته باشد نباید وانهاد. بیشترین تربیت انبیا و اوصیاء در سنین بالا برای مخاطبان تحقق یافته است. خدیجه، حمزه، ابوذر، سلمان، و امثال آنان هیچیک در هنگام آموزش و تربیت یابی از پیامبر(ص) جوان نبوده اند.
شب دوم:
نکته ای دیگر که در سیر نامه تربتی امام علی (ع) آشکار است ایجاد و تقویت فضای اعتماد و همدلی و همدردی و محبت میان مربی و متعلم است. تعبیرهایی چون «بنیّ ؛ فرزندکم» در این گونه از گفتگوها و نوشتارها فراوان است. جالب این که قرآن تا آخرین روزها در داستان برادران یوسف با همۀ دردی که یعقوب از رفتارهای خطای آنان داشته است از زبان یعقوب همین تعبیرهای محبت آمیز را نقل می کند. لقمان که تبلور حکمت و تربیت در داستان های قرآن را به خود اختصاص داه است در گفتار های حکیمانه اش با فرزند از همین تعبیر«بنیّ» کمک می گیرد. برای بنیاد گذاری این فضای اعتماد باید از رفتارهای تبعیض آمیز با فرزندان پرهیز کرد. باید سودخواهی و منفعت طلبی را کنار گذاشت. باید به دردهای فرزندان جامعه و خانواده بها داد و برای آنان دل سوخت. چنان که علی(ع) در تعبیری زیبا فرمود که من درد تو را درد خویش می دانم و برای رنج تو بیش از تو میسوزم». (انصاری، ۹ مرداد، ۱۳۹۴)

۸- ضرورت های تربیت فرزند از دیدگاه علی(ع) (بخش دوم)

ادامه مبحث تربیت اخلاقی با رویکردی از روش تربیتی امام علی(ع) در بخش دوم در طول هفت جلسه توسط حجت الاسلام انصاری ارائه شده است:
شب یکم:
«دنبالۀ بحث رستاق را در مقولۀ تربیت اخلاقی بر مبنای سخنان گرانمایه امام علی(ع) در نهج البلاغه خواهیم داشت. ذکر سه مقدمه ضروری است. مقدمه نخست نامحدود بودن زمان برای تربیت انسان است و این که باید در تربیت جوانان محدودۀ سن جوانی را بالا گرفت هم چنان که امام(ع) نامه تربیتی خود را در بیش از سی سالگی فرزند برومندش امام حسن(ع) برای وی می نویسد. مقدمه دوم این که هیچ بحران و دشواری نباید مانع مسئله تربیت بشود زیرا حضرت نامه تربیتی خود را به فرزند، در منطقه «حاضرین» در حوالی صفین در شامات (سوریه فعلی) می نویسد وقتی که تازه از میدان معرکه جنگ دست کشیده و آهنگ بازگشت به کوفه را دارد. چه زمانه و هنگامه ای بحرانی تر از جنگ هست که امام (ع) در آن مقطع نامه تربیتی خود را می نویسد؟! مقدمه سوم از دست ندادن فرصت ها و غنیمت شمردن آن است. امام از جنگ دست کشیده بود و در کمتر از بیست روز به کوفه می رسید اما نامه اخلاقی می نویسد و آن را با پیک های تندرو می فرستد تا زودتر به مخاطب نامه برسد! این یعنی ارزشمندی فوق العاده زمان در تربیت ها که گاهی از دست رفتنش را به هیچ روی نمی توان جبران کرد.
پس از این مقدمه ها، موضوع فعلی آموزش دینی به فرزندان است که در نامه امام مورد تاکید است و از درجه بندی و دسته بندی برخورداراست که در چند بخش ارائه خواهد شد. بخش یکم: آموزش کتاب خدا و آشنا کردن نسل های تازه با روخوانی و تعلیم و انس گرفتن با آن است».
شب دوم:
«پس از تعلیم و آموزش های ابتدایی و آشنایی اجمالی با قرآن، علی (ع) به بخش دوم از آموزش های دینی به نسل تازه می رسیم یعنی آموزش محتوای کتاب خدا و اهداف و مقاصد آیات قرآن. ایشان می فرماید من به امر تعلیم تاویلات کتاب هم پرداخته ام و تو را با آن بخش از معانی تاویلی کتاب خدا آشنا ساخته ام. حقیقت این است که تعلیم کتاب خدا جدای از تاویل آیات و فهم مقاصد قرآن در بهتریت حالات، بی فایده ترین چیزهاست و البته در حالات بدتر متاسفانه به سرنوشت های افراطی می انجامد که در جهان معاصر زشتی این شیوه ها بر هیچ بینایی پوشیده نیست. قرآن را بی تاویل و مقصود درست خواندن و فرا گرفتن یا به تحجر یا به تکفیر میکشد و حد میانه ای ندارد. آیا آیات ولایت و امامت اهل بیت ع را همگان در قرآن نمی خوانند؟ پس چرا همه به مقام رهبری و هدایت اهل بیت ع اعتقاد و باور ندارند؟ تفاوت کار در کجاست؟ آیات آزادی و حقوق اجتماعی و اقتصادی قرآن بدون فهم تاویلی و مقصودی آن آیات، چه سرنوشتی دارد؟
بخش سوم در آموزش های دینی از نگاه امام(ع) به آموزش شبهه ها و ایراد ها و اشکال هایی که بر دین و مسائل آن گرفته اتد بر میگردد. علی (ع) نمی گویند که من تو را از شبهه ها و شنیدن آنها باز می دارم و آنها را برای تو ممنوع می شمارم بلکه می فرماید من از نگفتن شبهات با تو و نا آگاه ماندن تو از آنها بر ایمانت می ترسم. نکند فردا تو نیز مانند دیگران آن اندیشه های کژ و فکرهای کج را بشنوی و به همان کژی ها گرفتار شوی. پس اکنون آنها را با تو باز میگویم تا جواب آن سخنان سست و غلط انداز را از خودم بشنوی پیش از آنکه دیگران بگویند و من در میانه نباشم و اندیشه ات را یاری نتوانم».
شب سوم و چهارم:
«بخش چهارم به مسئله مرجع شناسی در تربیت برگشت می کند به گونه ای که مأخذ تعالیم تربیتی و مرجع علمی آن را کتاب خدا و آیات تربیتی آن و سخنان هدایتگر پیامبر و اهل بیت (ع ) بر می شمرد و او را به رجوع به این مراجع و مآخذ روشن دعوت می کند. مسئله مرجع شناسی در هر دانشی یکی از مبانی غیر قابل چشم پوشی است که هرگز از آن نمیتوان فروگذار کرد و یا آن را نادیده گرفت. درستی و قوت مرجع علمی و انتخاب صحیح آن، بخش بزرگی از موفقیت در آن رشته را تضمین می کند. اهل بیت (ع) مرجع اصلی تربیت اند که باید به آنها مراجعه کرد و از آن ها فراگرفت و آموخت. احادیث و سیره صحیح آنان بی نیاز از استدلال است و دل را تسخیر می کند و نفس را رام می گرداند. تردید ها را به یقین تبدیل می نماید و بر شتاب و قدرت جان می افزاید و توسن سرکش هوای نفس را مهار می کند. به برخی تعبیرهای رسیده از آن بزرگواران رگهای قلب را در اختیار میگیرد و همه امکانات قلب را در اختیار خود می نشاند. (در دو تعبیر ازمه القلب و مجامع القلوب وقت شود)
آیا کسانی که در تربیت به شناخت و انتخاب مرجعی مناسب دست یافتند موفق تر بوده اند یا کسانی که به هر گفته و نوشته ای عمل کرده اند و آن را دستور کار تربیتی خود ساخته اند؟ آیا آنها که به مرجعیت اخلاقی و تربیتی استادان برجسته اخلاق راه یافتند با آنها که به مرجع های ضعیف تر وصل شدند؟»
شب پنجم:
« بخش پنجم به روش شناسی در دین پژوهی و آموزش این مسئله به فرزندان مربوط است. حاصل کلام امام علی (ع) در این فراز از نامه این است اگر نسل تازه، هنگامی که مرجع و ماخذ معالم دین آموخته شد ، به رهنمود ها و راهنمایی های آنان گردن ننهند و مرجع بودن سخن اهل بیت پیامبر(ص) را در مسئلۀ تربیت و اخلاق نپذیرند باید به روش علمی و تفکر روی بیاورند و به قواعد اندیشه پای بند بشوند تا به اخلاق و تربیت علمی برسند که البته راهی دشوار تر و پر آسیب است. به همین دلیل، امام(ع) به ذکر دو مشکل اصلی در مسیر تفکر و تعقل برای رسیدن به تعالیم دینی می پردازد. امام از دو آفت «خبط و خلط» نام می برد که می تواند همه تلاش های علمی را بر باد بدهد و حاصل فکر را ناقص و بلکه گاهی باطل بکند. می فرماید «و لیس بطالب دین من خبط او خلط…؛ دین پژوهی با خبط و خلط نمی شود.» واژه «خبط» در بخشی از دایره معنایی اش برای شبه جنون ؛ و تلو تلو خوردن؛ و به شدت و ناگهانی بر زمین افتادن بکار می رود.
اشتقاقی از کلمه «خبط» در یکی از آیات نهی از رباخواری نیز آمده است که به معنای شبه جنون است. «الذین یاکلون الربوا لا یقومون الا کما یقوم الّذى یتخبطه الشیطان من المس ذالک بانهم قالوا انما البیع مثل الربوا و احل اللّه البیع و حرم الربوا…؛ آنان که ربا میخورند بر پا نمی ایستند مگر مانند کسی که شیطان به دیوانگی آشفته اش کرده است. این از آن روست که گفتند داد و ستد مانند رباست در حالی که خدا تجارت را حلال و ربا را حرام کرده است!؟… (بقره، ۲۷۵ ) مترجمان و مفسران نوعا خبط را آشفتگی و پریشان احوالی شبه جنون دانسته اند. از این موارد استعمال بر می آید که مقصود از خبط در استدلال و استنتاج در کلام امام(ع) به معنای دخالت دادن هوا و هوس ها انگیزه ها و تمایلات نفسانی و لذات مادی در تفکر و استدلال است. در واقع خبط یعنی نوعی مالیخولیای ذهنی که شخص را وادار می کند تا برای رسیدن به خواسته های نفسانی خودش دلیل جستجو کند ، نه برای روشن شدن حقیقت و رسیدن به واقعیت. درست مثل استدلال سستی که شیفتگان به رباخواری در آیه فوق بر زبان راندند و مورد انتقاد قرآن قرار گرفته است. آنان نیز به جای پند گرفتن از موعظه و فرمان خداوند و پرهیز از رباخواری برای درستی کارشان به استدلال پرداختند اما استدلال آنان راه به حقیقت نبرد زیرا که در پی مستدل کردن خواسته های هوسناک خود و افزایش بی قاعدۀ ثروت بودند نه رسیدن به یک دیدگاه درست. در نظر بیمارگونه چنین کسانی جای خوب و بد ها تغییر می کند و زشتی ها و ناهنجاری ها به چشم آنان خوب و زیبا جلوه می کند و دچار همان حاتی می شوند که عین دیوانگی است».
شب ششم:
« آسیب دوم که آفت بزرگ دیگری برای تفکر و اندیشه در باره دین و دین پژوهی است مسئله خلط کردن است. این اختلاط دقیقا به معنای در آمیختن دلایل و مخلوط کردن آنها با یکدیگر؛ خلط کردن حوزه های متفاوت در بحث ها با یکدیگر؛ عدم رعایت تخصص افراد اظهار نظر کننده؛ و از همه مهم تر، بی توجهی به اعتبار سنجی منابع در گفتگوهاست. انضمام یا پیوستن دلایل به یکدیگر با رعایت ارتباط منطقی میان آنها، یک چیز است و اختلاط و بهم آمیختن سیاه و سفید و دور و نزدیک، در استدلال چیز دیگری است. انضمام منطقی به نتیجه درست می تواند منتهی بشود ولی اختلاط مطالب و مقدمات درست و نادرست، گمراه کننده استدلال و آشفته کننده فکر خواهد بود.
اولین مسئله مهم در این میان عدم رعایت تخصص در نظراتی است که مورد استناد قرار می گیرد و سپس کتاب هایی که منبع نقل قول می شود. هنوز کتاب های دکتر زرین کوب درحوزه تاریخ به سطح پذیرش استادان تاریخ به عنوان متن کتاب های درسی در رشته تاریخ، پذیرفته نیست – با اینکه در نوع خود کتاب هایی مستند و خوشخوان است- در حالی که در بحث در مسائل تاریخی اسلام و ایران برخی کتاب های ایشان اصلی ترین منبع بحث برای گروه جوانان است. هم چنان که برخی کتاب های استاد مطهری در همین حوزه (مسائل تاریخی اسلام و ایران) برای پاره ای از دینداران، مهم ترین منبع و سند به شمار می رود.
مثال دیگر استناد کردن به سخن نویسنده ای مانند احمد کسروی در مباحث دین شناسی است در حالی که اگر تخصص کسروی –البته غیر آکادمیک- را در نظر بگیریم باید او را در دو حوزه تاریخ مشروطه که همان تاریخ معاصر زمان خودش بوده است و دانش ادبیات فارسی، استاد و متخصص بدانیم نه در حوزه دین و متعلقات آن مانند فلسفه و تفسیر و حدیث و…
مثال دیگر –که از همه تاسف بار تر است- استناد کردن به حرف های جسته و گریخته کسانی چون سید ابوالفضل برقعی ، حیدر علی قلمداران یا شجاع الدین شفا و امثال این هاست که هیچ وجاهت علمی و رتبه و ارزش تخصصی ندارد. به بیان روشن باید گفت برای رد و اثبات مطلبی در مذهب و دین؛ اگر به سخن صاحب نظری چون پروفسور هانری کربن فرانسوی غیر مسلمان استناد کنند، توجیه پذیرتر و بلکه پذیرفته تر از اینان است.
دومین مسئله اعتبار سنجی منابع بحث است که نباید از آن غفلت کرد. آیا ارزش تاریخ طبری به خودی خود در حدی هست که گزارش او از تاریخ، مستقیم و بدون پژوهش های علمی و نقد تخصصی ، در مباحث چالش بر انگیز که گزارش های تاریخی، ضد و نقیض می شود، به تنهایی برای نتیجه گیری قاطعانه کافی باشد؟ با آن که در تاریخ و مسائل آن -از بنیاد- نوعا قطعیتی وجود ندارد. آیا کتاب سیلم بن قیس به تنهایی برای اثبات یک گزینه تاریخی مورد منازعه، ارزش و اعتبار لازم را دارد؟
بسیاری از گزارش های غلیظ در نگاه های متعصب ایرانی، برگرفته از همین گونه منابع است که هیچگاه توسط استفاده کنندگان آنها، اعتبار سنجی نمی شود. مگر در جریان های تاریخی مورد منازعه می شود به دلخواه و راحت و آسان به هر منبعی آدرس داد و از آن نقل قول کرد؟!
در پایان بحث از ضرورت آموزش روشمندی در بحث برای دین شناسی، فراز زیبا و بلند سخن امام علی(ع) را تکرار می کنم که فرمود: « و لیس طالب الدین مَن خبط او خلط، و الامساک عن ذلک امثل؛ زیرا دین جو، نه خبط می کند و نه خلط، که در چنین حالتی خودداری بهتر و شایسته تر است» (نهج البلاغه، دشتی، نامه ۳۱/ بند ۳۸)»
شب هفتم:
«آموزش معارف هشدار دهنده، بخش هفتم از آموزش دینی در تربیت اخلاقی است. معارف دینی هم چنان که گاهی نظری اند و گاهی عملی، گاهی نیز هشدار دهنده و تکان دهنده اند و گاهی نه. بلکه آرام ساز و امیدوار کننده اند. طبیعت ما به ویژه در این روزگاران و با توجه به فضای شعاری گل و بلبل که در فضای مجازی و رسانه های اجتماعی و در همه جا به بوق می شود و جار آن را می کشند -ولی در عمل جز افزایش وحشت و خشونت چیزی نمی توان دید- بیشتر به گفتن و آموزش و یادآوری دلخوشی ها و آرامش ها گرایش دارد و نوعا ترجیح می دهیم که فرزندان و نسل تازه را با وعده های سر خرمن و گل درِ باغ، به راه بیاوریم و بر درستی ها و فضیلت ها تربیت کنیم و از ناهنجاری ها برهانیم تا این که با آنان از بیم ها و هراس های واقعی که پیش رو دارند سخنی بگوییم.
ما به گونه ای دچار افراط و تفریط شده ایم که هر گونه هشدار و یادآوری از هراس های واقعی در پیش روی جوانان را ناپسند می دانیم . از ذکر آنها خودداری می کنیم. چرا؟ و به چه دلیل این راه رابرگزیده ایم؟ مگر هشدارهای واقعی که پیش روست، همیشه آسیب زا هستند؟ مگر تربیت بدون هشدار هم ممکن است؟ این ها پرسش هایی است که جواب استوار می طلبد و نمی توان آنها را سرسری گرفت. امر تربیت پیچیدگی های خاص خود را دارد. هم چنان که بی امید و آرامش نمی توان به هدف های تربتی در نسل تازه دست یافت، بدون هشدار و بیم به موقع هم نمی توان روند تربیت را به پایان برد. بر این اساس است که در سخن امام علی(ع) در مقام تربیت فرزند خود، در بخش هایی متعدد به یادکرد مقوله هایی چون؛ فنا و ناپایداری دنیا، گذرا بودن جوانی و عمر، رهگذر بودن انسان در کاروان دنیا، سختی های زندگی، فراق ها، اندوه ها، گرفتاری ها، مرگ، قبر، قیامت، شرمساری در پیشگاه خدا، عذاب، و دوزخ می پردازد. سبب اصلی این گونه سخنان آن است که در تفکر پیشوایان دین با یادآوری این دشواری ها نفس انسان رام می شود و از سرکشی ها و یاغیگری هایش کاسته می شود. تأثیر تربیتی این فرازها، کم یا بیش، ماندگار یا موقت می تواند باشد اما هرگز بی تأثیر نیست. امام (ع) در سخنان حکمت خود می فرماید «اذکروا هادم الذات» از نابود کننده لذت های باطل یاد کنید؛ یعنی مرگ. از نگاه ایشان، مرگ نئشگی مست کننده دنیای فاسد را از سر می پراند و کم یا بیش، هشیاری می آورد و هشدار می دهد.
امام هادی(ع) وقتی نیمه شب به دربار متوکل عباسی و مجلس باده نوشی وی احضار شد و از سوی متوکل مجبور به قرائت شعر گشت، شعری در همین مقوله های هشداری خواند که در ابیات آن، مرگ پادشاهان و گندیدن جسم های گندیده آنان را زیر خاک تیره یادآور می شد. همان ها که پیش از این بر تخت های گرانقیمت می خفتند و جامه های گران می پوشیدند! خواندن این ابیات چنان سرمستی متوکل را در هم ریخت که پیاله و ته مانده را پرتاب کرد و با خشم گفت عیش ما را خراب کرد!
آری فرزندان ما نیز گاهی باید از خشم خدا و غضب خداوند و عذاب قبر و قیامت بهراسند بلکه توسن سرکش نفس خود را از جوانی کنترل کنند. قرآن سخن از گردنه های پر از بیم و سقوط دارد؛ سخن از آتش خشم خدا و سوختن آدمی دارد؛ از شعله های عذاب و فریاد تیره روزان، حکایت های بسیار دارد. این همه را بی سبب نگفته و با خلق به این زبان عتاب و خطاب نکرده است مگر این که آثار تربتی آن را در نظر آورده است. کدام عارف بزرگ و اهل صفا و بینا دلی را به باد دارید که بخشی از تربیت او در سیر و سلوک الهی اش، وامدار همین نگرش ها نباشد. گریه های حقیقی آنان از سر خوف و خشیت عذاب الهی را بنگرید تا میزان تأثیر این مقوله ها را در آدم سازی دین و مذهب ببینید. به همین اندازه موضوع حد اقل ها در آموزش های دینی به نسل تازه را با دو پاره ای منتسب به بابا طاهر به پایان می برم که می گوید:
مو از قالوا بلی تشویش دیرم / گنه از برگ و بارون بیش دیرم
اگر لاتقنطوا دستم نگیره / مو از یاویلنا اندیش دیرم (انصاری،۲۳ مرداد، ۱۳۹۴)

۹- شکوه نهج البلاغه، نمایشی از عظمت علی (ع) (انصاری،۲ اردیبهشت،۱۳۹۵)
۱۰- علی (ع) چه کرد و تاریخ چه گفت؟ (انصاری، ۲ اردیبهشت، ۱۳۹۵)
۱۱- نسبت ما با امام علی (ع) در زمانه کنونی، در سه مقوله رفتار و اخلاق و عقیده(انصاری،۲۵ شهریور، ۱۳۹۵)
۱۲- بعد اجتماعی غدیر( انصاری،۲۹ شهریور، ۱۳۹۵)
۱۳- فقر اطلاعات و تحلیل تاریخی نسل تازه از تاریخ غدیر(انصاری،۳۰ شهریور، ۱۳۹۵)
۱۴- بعد اخلاقی غدیر
غدیر؛ روشن ترین روز تاریخ، برای آنان که بینا باشند( انصاری،۳۰ شهریور، ۱۳۹۵)
۱۵- رفتار شناسی امام علی(ع) در رحلت خاتم پیامبران( انصاری،۹ آذر،۱۳۹۵)
۱۶- اعجاز تولد و عظمت مقام( انصاری،۲۱ فروردین، ۱۳۹۶)
۱۷- روند تاریخی و تنوع ستیزه گری با امام علی (ع) از وفات پیامبر (ص) تا کنون (انصاری،۲۲ فرورین، ۱۳۹۶)
۱۸- میراث ما از امام علی(ع) ( انصاری،۲۴ خرداد،۱۳۹۶)
۱۹- دریچه ای به دنیای بزرگ اخلاق علوی (انصاری، ۲ تیر، ۱۳۹۶)
۲۰-شناخت امام علی (ع) اثباتگر غدیر است (انصاری، ۱۷ شهریور، ۱۳۹۶)
۲۱- بررسی برخی از حاشیه های کنونی غدیر در پرتو آموزه های حضرت هادی (ع) (تأکید بر «غدیر» در کلام حضرت هادی(ع)

« هنگامی که معتصم خلیفه عباسی حضرت هادی علیه السلام را در روز غدیر احضار نمود، آن حضرت در آن موقعیت حساس به زیارت جد بزرگوارش امام علی علیه السلام شتافته و در گفتاری ملکوتی و به کلامی دلنشین، فضائل و مناقب حضرت علی علیه السلام را بار دیگر در خاطره ها زنده کرد. محتوای این زیارت درباره فرهنگ غدیر و زندگی ارزشمند و باشکوه امیر مؤمنان علی علیه السلام است و محورهای مهمی در زیارت غدیر مورد توجه و تاکید امام هادی علیه السلام قرار گرفته است.
فضائل امام علی علیه السلام در قرآن از جمله آیات ولایت، شراء، بلاغ، جهاد و سایر آیاتی که در مورد امام علی علیه السلام نازل گردیده، در این زیارت مورد اشاره قرار گرفته است: از همه مهم تر اشاره به واقعه تاریخی غدیر است که محور زیارت غدیر در کلام امام هادی علیه السلام است.
در فرازی از این زیارت امام هادی علیه السلام خطاب به جد بزرگوار خویش می فرماید: «أَشْهَدُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّ الشَّاکَّ فِیکَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِینِ وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِکَ غَیْرَکَ عَانِدٌ [عَادِلٌ‏] عَنِ الدِّینِ الْقَوِیمِ الَّذِی ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِینَ وَ أَکْمَلَهُ بِوِلایَتِکَ یَوْمَ الْغَدِیرِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْمَعْنِیُّ بِقَوْلِ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیما فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ضَلَّ وَ اللَّهِ وَ أَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِوَاکَ وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عَادَاکَ.اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِکَ وَ أَطَعْنَا وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ فَاهْدِنَا رَبَّنَا وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا إِلَى طَاعَتِکَ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الشَّاکِرِینَ لِأَنْعُمِکَ». ای امیر مؤمنان! شهادت می‌دهم هر کس در مورد تو تردید داشته باشد، به رسول اکرم صلی الله علیه وآله که امین خداوند است ایمان نیاورده و کسی که از ولایت تو به سوی غیر تو عدول کند از دین استوار خداوند – که پروردگار جهانیان برای ما برگزیده و در روز غدیر با ولایت تو آن را کامل نموده – برگشته است و گواهی می دهم که معنی این آیه تو هستی که فرمود: این راه مستقیم من است، از او پیروی کرده و راه های دیگر را پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده کند، به خدا سوگند گمراه شد و گمراه کرد کسی که از غیر تو پیروی نمود و کسی که تو را دشمن داشت و ستیزه‌ورزانه از حق روی گرداند. خدایا فرمانت را شنیدیم؛ و اطاعت کردیم و راه راست تو را پیروی نمودیم پروردگارا ما را هدایت کن و بعد از اینکه ما را به طاعتت هدایت کردی دلهایمان را منحرف مساز و ما را از سپاسگذاران نعمتهایت قرار بده».(انصاری، ۴ شهریور،۱۳۹۷)

۲۲- فلسفه سیاسی غدیر از دیدگاه اندیشوران معاصر

در نشست غدیر پژوهی که با همکاری گروه پژوهشی و مجموعه امام جعفر صادق (ع) میبد برگزار شد و در آن حجت الاسلام انصاری به بحث در مورد این موضوع پرداختند .(انصاری،۱۶ شهریور، ۱۳۹۷)

۲۳- نتیجه انکار یا فراموشی «غدیر» چه میشود؟

تاریخچه سابقه‌ی انکار غدیر به عصر پیامبر (ص) بر می گردد. داستان حارث بن نعمان فهری که در کتب تفسیر و روایت آمده است و شأن نزول آیات اوایل سوره معارج است گواه بر اولین انکارهای آشکار نسبت به واقعه غدیر خم است. امری که تا دوران حاضر نیز ادامه یافته و برخی از دشمنان اهل بیت علیهم السلام را بر انکار حقیقت واداشته است. یاد زدایی از غدیر/فراموشاندن و بایکوت کردن آن نیز بخش دوم این سناریو است که در تاریخ اسلام به شکل ها و شیوه‌های متعددی دنبال شده است. این یاد زدایی را در عصر حاضر در بایکوت رسانه‌ای می توان مشاهده کرد و شواهد آن را هر سال مکررات دید و تجربه نمود. نتایج تلخ انکار/یادزدایی محتوا و پیام غدیر را در مواردی بر می شماریم.
اول: قطع رضایت خداوند. قرآن می گوید غدیر سبب رضایت خدا از اسلام شماست. الیوم…و رضیت لکم الاسلام دینا.
دوم: نقصان دین. پذیرش اراده غدیر است که دین را کامل می کند. الیوم…اکملت لکن دینکم.
سوم: رها کردن قرائت اهل بیت(ع) از اسلام. زیرا با پشت کردن به حقیقت غدیر، لزوما گرفتار قرائت برخی از صحابه از اسلام خواهند شد که با روح اسلام و قرآن و سنت نبوی بیگانگی دارد. ( انصاری، ۱۶ شهریور، ۱۳۹۷)

۲۴- چهارده قرن تاریخ، آغاز با امام علی(ع) و پایان با امام مهدی(عج) (انصاری،۵ خرداد،۱۳۹۸)
۲۵- جنس عدالت علی(ع) متفاوت است(انصاری،۷ خرداد،۱۳۹۸)
۲۶- نشانه شناسی مظلومیت علی (ع) (انصاری، ۶ خرداد،۱۳۹۸)
۲۷- ابعاد اجتماعی غدیر در سطح کلان و خرد(انصاری، ۲۹ مرداد، ۱۳۹۸)
۲۸- یادی از غدیربانان و دعوتی به نگاهبانی از فرهنگ غدیر(انصاری، ۱۸ مرداد، ۱۳۹۹)

نکته:

استاد انصاری در طی سالیان متمادی به موضوعات مختلفی در متن نهج البلاغه پرداخته اند از جمله زن در نهج البلاغه، روش تربیتی در نهج البلاغه، حج و معرفت شناسی حج در نهج البلاغه و علوم دیگری از کلام مولای متقیان در نهح البلاغه و همچنین تعداد چند مجلد از کتابهای مرتبط با نهج البلاغه را مورد نقد و بررسی قرار داده اند که در سخنی دیگر به این موضوعات مرتبط با نهج البلاغه در آینده پرداخته می شود.

اتفاقی ساده که شگفت زده ام کرد!

نوشته ای از استاد انصاری که در بخش گاه نوشت های سایت شخصی ایشان(سایت نگاه تازه) بی ارتباط با موضوع منبرهای حضرت علی (ع) نیست:« ۲۷شهریور ماه سالروز درگذشت شاعر شوریده و غزلسرای معاصر، شهریار است که آن را روز ملی شعر و ادبیات پارسی هم خوانده و اعلام کرده اند.. اما من تا امروز صبح یعنی پیش از ظهر از این مناسبت تقویم بی اطلاع بودم. یعنی نمیدانستم که در شب و روز درگذشت شهریار بوده ایم و این در حالی است که چون به حافظه ام مراجعه می کنم می بینم به خاطر ندارم که در بیش از دوسال گذشته هیچگاه در منبرهای خود مناسبتی برای یادکرد شهریار و زندگی او داشته باشم. با آنکه گاهی در موضوعات ادبی منبر رفته ام ولی به شهریار نپرداخته ام و برای گفتن از او زمینه ی مناسبی پیش نیامده بوده است. آن اتفاق ساده که مرا امروز به شگفتی واداشت این بود که دیشب در میبد به منبر بودم و در موضوع « نسبت ما و امام علی ع در زمانه کنونی، در سه مقوله رفتار، اخلاق و عقیده» سخن می گفتم، پس از ذکر نسبت اول که پذیرش امامت و وصایت آن حضرت است در شب دوم بحث منبر به نسبت دوم که نسبت محبت و عشق به آن حضرت است رسید و من پس از ذکر مقدماتی بی اختیار به یادکرد زندگی شهریار پرداختم و سرگذشت زندگی او و داستان عشق مجازی و گذرش از پل مجاز به وادی عشق حقیقی را بازگفتم. بی اراده ی پیشینی از اوج دلدادگی اش به امام علی ع و دلباختگی اش به آن آستان، گفتم و انقلاب حالی در دوستانی از اهل مجلس پدیدار گشت که برای چشمان حساس من به عنوان منبری و خطیب، بسیار با ارزش بود. برق نگاه ها و اشک های مردد در گوشه چشم ها و برافروختگی های چهره نشان می داد که ذکر شهریار، بسان یادی خوش، مقبول افتاده است.
خیلی گذرا بر داستان محبت و شوریدگی او در ایمان به امام علی (ع) و سرودن معروفترین غزل ماندگارش جمله هایی چند گفتم.
«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را؟/ که به ماسوا فکندی همه سایه هم را.
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین / به علی شناخته ام من به خدا قسم خدا را…
ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب/ غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا»
آنگاه سربسته قصه ی خواب منقول از آیت الله مرعشی نجفی را نقل کردم که در عالم رویا مشاهده کرد در محضر معصومین(ع) شاعری را با نام شهریار به خواندن این شعر، امر کردند. دیدن خواب سبب شد تا ایشان سراغ شهریار را بگیرند و تقاضای شعر یاد شده را بکنند و شهریار شگفت زده شد که من هنوز این شعر را تازه سروده ام و برای کسی نخوانده ام….اکنون که سخن از شهریار رفت بد نیست بگویم که دیوان شهریار حجم بزرگی از شعر ها و سروده های وی را در خود جای داده است که در قالب های متفاوتی سروده شده اند که از جهت ارزش شعری و اوج یکسان نیستند. همچنان که به لحاظ قالب شعر، شهریار در غزل استاد تر از قالب های دیگر به حساب می آید به لحاظ مضمونی نیز، اوج مضامین شعر شهریار را در عرفان ولایی او باید بر شمرد. برخی را در این روزها چنان دیده ام که بر نام گذاری و تعیین روز ملی ادبیات پارسی به دلیل تاکید بر زمان درگذشت وی خرده گیری می کنند و شخصیت شاعر را کمتر از آن بر میشمارند که منشا و مبدا روز ملی شعر و ادبیات زبان پارسی با تاریخ بلند و شاعران پر آوازه اش باشد. این اعتراض ها شاید به دلیل تاریخی و زبانی خالی از وجه نباشد ولی به گمانم برای روح آن شاعر دلسوخته و تلخی کشیده که جان و دل به عشق و ولای علی(ع) سپرده بود، مائده ای آسمانی و بهره ای خداداد بوده است تا بدین سبب پاداش معنوی کارهای خویش را در آستان اهل بیت پیامبر(ص) ببیند و از لطف مولا علی (ع) این چنین قدر ببیند و بر صدر نشیند. که به درستی گفته اند؛ به ذره گر نظر لطف بوتراب کند/ به آسمان رود و کار آفتاب کند. دیگر، گوش ستارگان آسمان برای همیشه با نجوای شبانه شعر او آشناست وقتی ابیات او را نغمه خوانان در شرح شگفتی ها و رازهای شب امام علی(ع) زمزمه می کنند؛
ها علی بشر کیف بشر،…شبروان مست ولای تو علی/ جان عالم به فدای تو علی. (انصاری،۲۸ شهریور ۱۳۹۵،ارسال شده در بخش گاه نوشت ها، سایت نگاه تازه)

خراب چشم اویم

خراب چشم اویم نام شعری است که توسط استاد انصاری سروده شده است و در بخش شعر؛ سایت نگاه تازه ارسال شده است.*
باز در خیزاب چشمانت دل دریا خراب
ساحل سنگین دل زین موج بی پروا خراب
حالت چشم تو را هر چشمه ساری تشنه است
آبشاران در پی تو تا لب دریا خراب
از نسیم روح تو در سبزه زاران شیون است
هست آیا در عبورت چشم گل تنها خراب؟
تا نمیرد در خیالم یاد آن ایام سبز
همچنان خشکیده سروی مانده ام بر پا خراب
عشق آمد تا کند کار من و دل را تمام
عاقبت هم خویش رسوا کرد، هم ما را خراب
قم، دهه هفتاد

*پی نوشت غزل :

باور دارم که توصیف چهره ها و ترسیم آنها در قالب کلمات و الفاظ، کاری است دشوار و از بسیاری افراد هرگز ساخته نیست. با این وصف در منابع حدیثی و تاریخی اسلام توصیفات متقاربی از حالت چشمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام ارائه شده است. بهترین توصیف ها را در بارۀ چشمانش بیش از بیست سال پیش در یکی از متون روایی دیده ام که چنین بیان می‌کرد که هرگاه به چشمانش می نگریستی آن را در لایه ای از زلالی آیینه ای می یافتی که درخشش خیره کننده ای داشت. منبع این توصیف را متأسفانه امروز به خاطر ندارم و در جستجوهایم آن را نیافتم. دریافتن همین توصیف سبب شد تا در آن سالها غزلی کوتاه در مضمون چشمان امام علی علیه السلام بسرایم. اکنون به چند توصیف کوتاه از چند منبع معتبر اسلامی در تصویر و ترسیم رنگ و حالت چشمان امام(ع) بسنده می کنم و ضمیمۀ غزل ساخته و در شب عید بزرگ الهی، عید غدیر به آستان آن حضرت و همه شیعیانش به رسم هدیه، تقدیم می کنم. باور دارم که «إنّ الهدایا علی قدر مُهدیها» نمونه سخن منابع اسلامی در توصیف چشمان علی علیه السلام؛
ابن عبدالبر(م ۴۶۳ق) در کتاب «الاستیعاب فی معرفه الاصحاب»: حضرت على(ع) قامتی معتدل و چشمانی سیاه داشت. خوش‌سیما بود و مانند ماه شب چهارده، از زیبایى می‌درخشید.
علامه مجلسی (ره) از جابر و ابن حنفیه روایت نقل می کند که علی -علیه السلام- مردی میان قامت و تنومند بود، ابروانی بلند و کمانی، چشمانی درشت و مشکی داشت که سپیدی آن کمی آمیخته به سرخی بود. چهره‌اش از زیبایی می‌درخشید، گندمگون بود. (بحار الانوار ج۳۵، چاپ ایران، ص ۲ و ۳)
صاحب کتاب ذخائرالعقبی می نویسد: علی علیه السلام ، مردی کامل بود… با چشمانی مشکی و درشت. زیبا صورت، گشاده رو، بسیار متبسم. (ذخائر العقبی، ص ۵۷). (انصاری،۱۸ مرداد ۱۳۹۹ ، ارسال شده در بخش شعر، سایت نگاه تازه)

نتیجه گیری

حجت الاسلام حاج شیخ حسین انصاری در طول سالهای ۱۳۹۱ الی۱۳۹۹ در جلسات سخنرانی های خود بیشترین موضوعی که در رابطه با امام علی (ع) به آن پرداخته اند، موضوع غدیر و بُعد اخلاقی، اجتماعی غدیر و همچنین روش های تربیت اخلاقی برگرفته از سیرۀ امیرالمؤمنین و بعد از آن نشست ها و جلسات تفسیر نهح البلاغه بوده است. تمام سعی و تلاش این محقق و پژوهشگر دینی از این منبرها و سخنرانی ها، ارائه و خوانش جدیدی از الگوی امام علی(ع) است که نسل جوان باید به آن روی آورده شود تا هم واقعگرایانه باشد و هم انتظارات عصر حاضر از الگوی شخصیتی و هدایتی امام(ع) در آن عرضه شود.

منابع

• قرآن کریم
• نهج البلاغه، دشتی، نامه ۳۱/ بند ۳۸
• دیوان شهریار
• بابا طاهر، گنجور، دو بیت شماره ۱۱۸
• علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۳۵، چاپ ایران، ص ۲ و ۳
• ابن عبدالبر(م ۴۶۳ق) ،الاستیعاب فی معرفه الاصحاب
• محب الدین طبری(م۶۹۴ق)، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص ۵۷
• سایت نگاه تازه، حسین انصاریwww.ansari.net
• منبرها، کلاس ها و نشست ها- حسین انصاری – @menbar-ansari

 

یک نظر بگذارید