به برکت سفر مشهدالرضا علیه السلام
عیون أخبار الرضا علیه السلام ، جلد۱ ، صفحه۲۹۰
حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی حَیُّونٍ مَوْلَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنْ رَدَّ مُتَشَابِهَ اَلْقُرْآنِ إِلَى مُحْکَمِهِ هُدِیَ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ. ثُمَّ قَالَ إِنَّ فِی أَخْبَارِنَا مُتَشَابِهاً کَمُتَشَابِهِ اَلْقُرْآنِ وَ مُحْکَماً کَمُحْکَمِ اَلْقُرْآنِ فَرُدُّوا مُتَشَابِهَهَا إِلَى مُحْکَمِهَا وَ لاَ تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهَا دُونَ مُحْکَمِهَا فَتَضِلُّوا .
عیون الأخبار / ترجمه مستفید و غفاری، ج ۱ ، ص ۵۸۹
ابو حیّون از امام رضا علیه السّلام نقل کرده است که حضرت فرمودند: هر کس متشابهات قرآن را به محکمات آن ارجاع دهد، به راه راست هدایت شده است، سپس فرمودند: در اخبار ما نیز همانند قرآن محکم و متشابه وجود دارد، لذا متشابهات آن را به محکمات آن ارجاع دهید و صرفا به دنبال متشابهات آن نروید که گمراه میشوید.
@menbar_ansari
h-ansari.net
چشمه ۱
_____________
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
عیوناخبار الرضا علیه السلام، ج ۲، ص ۲۵۷.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «سَتُدْفَنُ بَضْعَهُ مِنِّی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مکروب الَّا نَفَّسَ اللَّهُ کربته وَ لَا مُذْنِبُ الَّا غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ»
به زودی، پاره ای از تن من(فرزندم) در سرزمین خراسان دفن خواهد شد. هیچ گرفتاری او را زیارت نمیکند مگر اینکه خداوند اندوهش را برطرف سازد و نه هیچ گناه آلوده ای مگر اینکه خداوند گناهانش را ببخشد.
@menbar_ansari
h-ansari.net
چشمه ۲
_____________
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ۱، ص ۱۵
عن الحسن بن الجهم قال:
سَمِعتُ الرّضا (عَلیهِ السّلام) یَقولُ: مٰا قالَ فِینٰا مُؤمنٌ شِعراً یَمدَحُنا بِه إلاّ بَنَی اللهُ لَهُ مَدینهً فِی الجَنّهِ أوسَعُ مِنَ الدُنیا سَبعَ مَرّاتٍ یَزُورُه کُلُّ مَلَکٍ مُقرَّبٍ وَکُلُّ نَبیٍّ
مُرسَلٌ
شنیدم امام رضا علیه السلام می فرمود: مؤمنی، شعری برای مدح و ستایش ما نگفته مگر اینکه خداوند برای او شهری در بهشت ساخته است که هفت مرتبه از دنیا گسترده تر است. او را هر فرشتۀ مقربی و هر پیامبر مرسلی دیدار می کند.
@menbar_ansari
h-ansari.net
چشمه ۳
_____________
عیون أخبار الرضا علیه السلام، جلد۲، صفحه۲۵۵
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ اَلدَّقَّاقُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ اَلسِّنَانِیُّ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْوَرَّاقُ وَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هِشَامٍ اَلْمُکَتِّبُ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْکُوفِیُّ اَلْأَسَدِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ اَلرَّازِیِّ عَنْ حَمْدَانَ اَلدِّیوَانِیِّ قَالَ قَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَنْ زَارَنِی عَلَى بُعْدِ دَارِی أَتَیْتُهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فِی ثَلاَثِ مَوَاطِنَ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا إِذَا تَطَایَرَتِ اَلْکُتُبُ یَمِیناً وَ شِمَالاً وَ عِنْدَ اَلصِّرَاطِ وَ عِنْدَ اَلْمِیزَانِ .
امام رضا علیه السلام فرمودند:
هر که با وجود دوری راه، مرا زیارت کند، روز قیامت، در سه جایگاه، نزدش می آیم تا او را از هولناکی آنها نجات بدهم؛
وقت پراکندن نامه ها،
و پای صراط،
و هنگام سنجش اعمال.
@menbar_ansari
h-ansari.net
چشمه ۴
_____________
◀️ سخنرانی
◀️ یزد، باغ تاریخی دولت آباد، سالن جدید (ورودی سالن روبروی خ چهل و هفتم از خ شهید رجایی)
از دوشنبه ۲ تا پنجشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۱
ساعت ۶:۳۰ تا ۷ صبح
مناسبت؛ مجالس سالانهٔ ذکر معارف و بزرگداشت اهل بیت (ع)
به دعوت حجت الاسلام و المسلمین استاد معزالدینی
◀️ موضوع:
تعالیم امام صادق(ع) در جهت بنیاد اخلاق اجتماعی در دورۀ بحران
🔸🔸🔸ـــ
موضوع سال ۹۸: هویت و فضائل تشیع در رهنمودهای امام صادق(ع)
موضوع سال ۹۷: بازخوانی و بررسی یک اثر در باره امام صادق(ع)
موضوع سال ۹۶: فراخوان عقلانیت در تعالیم امام کاظم(ع)
_____________
۲/۲ / ۱۴۰۱ یزد، باغ تاریخی دولت آباد، رواق جدید، (جلسه اول)
موضوع: تعالیم امام صادق علیه السلام در جهت بنیاد اخلاق اجتماعی در دورهای بحران
با صلوات بر محمد و آل محمد.
حجت الاسلام انصاری در آغاز سخن گفت خدا را شاکریم که بعد از دو سال که در برگزاری مجلس و محفل باغ تاریخی دولت آباد به دلیل همه گیری بیماری و مسائل بهداشتی فاصله افتاده بود، بار دیگر این محفل پرونق با تلاش سروران مکرم به ویژه استاد حجت الاسلام معزالدینی برپاشد. به ویژه که امسال مکان جلسه متفاوت شده است و در رواقی زیبا که به سبک سنتی ساخته شده است، برگزار میشود.
استاد همچنین پیش از ورود به بحث دو پیشنهاد جهت نامگذاری بنای تازه تاسیس دادند:
۱. نامگذاری آن بنام استاد علامه محمدرضا حکیمی (طاب ثراه) چرا که ایشان یزدی تبارند. علامه حکیمی، شخصیتی بزرگ بود که حقی سنگین بر جهان تشیع و انقلاب اسلامی و جامعه دینی و روشنفکری معاصر ایران دارد.
۲. نامگذاری بنام مرحوم ریاضی یزدی که شاعری اهل بیتی بوده و زبانی استوار و فخیم دارد.
سپس استاد به جهت تعظیم مقام امام جعفر صادق(ع) در آستانۀ شهادت ایشان، به موضوع «تعالیم امام صادق علیه السلام در جهت بنیاد اخلاق اجتماعی در دورهای بحران» پرداختند و با این پرسش آغاز کردند که امام صادق (ع)در چه دوره ای می زیسته و با چه حاکمیتی دست به گریبان بوده است؟ در روزگاری که خلافت قدرت گرفتۀ عباسی بر ویرانههای خلافت باطل و ستمگستر اموی مجموعهای ناساز وار در جامعه اسلامی آن روز پدید آورده بود ، که در آن، نه فرهنگ اسلامی و دینی پیامبر زنده بود نه معالم دینی بر پا مانده بود و ارزش های اخلاقی.
استاد انصاری ابتدا به ذکر محورهای مقدماتی بحث پرداختند. محور اول؛ «تنوع بحران های اجتماعی سیاسی» است. زیرا پارهای از بحرانهای بزرگ اجتماعی، به نوع حکومت و حاکمیت ها مربوط می شود و با این حساب، بحران ها فقط به مسائل اقتصادی و آسیبهای طبیعی محدود نیستند، بلکه قابل دسته بندی اند. بخش بزرگی از بحران هایی که جامعه را تهدید می کند بحران سیاسی است تا حدیکه شاید در کنار بحران های فرهنگی و زیست محیطی بتوان گفت ام الفساد همۀ فساد ها «بحران سیاسی» در جامعه ها است. بحران سیاسی در حاکمیت های باطل بزرگترین بحران هاست و بلکه مصیبتی اساسی است.
وقتی حاکمیتی مانند حکومت بنی امیه و بنی عباس باشد همه درد ها و مصیبت های اجتماعی، در برابرش، بسیار سبک و ساده است. از یکی از نکته سنجان عرب نقل است؛ منصور دوانیقی که قدرتمندترین حاکمان عباسی بود در یک سخنرانی گفت ای مردم از وقتی که ما به حاکمیت رسیدیم، به برکت حکومت ما دیگر جامعه شما گرفتار طاعون (وبا) نشده است. یکی از ادبای ظریف هم گفت آری از وقتی که شما به قدرت رسیده اید ما دچار طاعون و وبا نشدهایم چون خداوند رحمش می آید که مردم را همزمان به دو مصیبت گرفتار کند، هم طاعون و هم طاغوت.
نتیجه آنکه تعالیم امام صادق علیه السلام در جهت دهی به بنیاد های اخلاق اجتماعی در ظرف برخی از همان بحران های متنوعی اتفاقی است که در جامعه بشری رخ می دهد. بنابر این امام صادق(ع) در بحران های متفاوتی مردم و جمعیت ها را هدایت کرده است. از جمله، طاغوت زدگی جامعه که بزرگترین بحران برای جامعه اسلامی آن روزگار، در قالب خلافت عباسی بود و تعالیم امام صادق(ع) در همین ظرف زمانی ارائه میشد. البته باید متذکر شد که ما تعالیم جهت دهنده به اخلاق اجتماعی در سخنان پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) نیز داریم. مثلاً ده سالی که پیامبر در مدینه بوده و حاکمیت نورانی ایشان برپا بوده، سخن اخلاقی، فراوان زده است. یا امام علی(ع) که در طول عمر خود پس از پیامبر(ص)، در پنج سال حکومت، همواره رهنمودهای اخلاقی بسیار داشته و بنیادهای اخلاقی را تحکیم و تقویت و یا تاسیس کرده است. با آنکه در حکومت امام، بحران سیاسی مشروعیت وجود نداشت.
اما امام صادق(ع) از اول تا به آخر عمر شریفش مخصوصاً دوران امامت طولانی شان، در عرصۀ بحران های سیاسی، سخنان بنیادساز برای گسترش اخلاق اجتماعی، ابراز کرده و در حالیکه در فضای حاکمیت جور و حاکمیت بنی امیه و بنی عباس می زیسته است سخنان هدایتگرانه و جامعه ساز دارد.
پس مقدمۀ اول و مهم بحث این است که همواره امکان بروز بحران های متفاوتی، در جامعه وجود دارد مانند بحران سیاسی، بحران اقتصادی، بحران فرهنگی و اخلاقی، و بحران محیط زیستی، بنابراین بخشی از سخنان امام صادق (ع) را در جهت دهی به اخلاق اجتماعی در این مقاطع زمانی، باید تفسیر و تحلیل کرد.
برای نمونه از تعالیم اخلاقی اجتماعی امام صادق (ع) «افشاء السلام» است. «عن الصادق ، عن آبائه، عن رسول الله: إن فی الجنه غرفا یرى ظاهرها من باطنها ، وباطنها من ظاهرها یسکنها من أمتی من أطاب الکلام ، وأطعم الطعام ، وأفشى السلام ، وصلى باللیل والناس نیام ، ثم قال: إفشاء السلام أن لا یبخل بالسلام على أحد من المسلمین».
(أمالى الصدوق ص ١٩٨) امام صادق(ع) بیان می کنند که وقتی پیامبر فرمود افشاء سلام کنید یعنی در جامعه اسلامی و جمعیت مسلمانان، به هر کجا و هرکس وارد می شوید، خرد و کلان، از سلام گفتن، دریغ نکنید و بخل نورزید و این پیام بزرگ اسلامی و ایمانی که گسترش امنیت و آرامش الهی و دعای خیر خداوندی و گسترش سلام و صلح قرآنی و اسلامی است را در همه جا گسترش دهید.
صلح و سلام را بگسترانید و جامعه را پاره پاره نکنید. جامعه را به هم مرتبط نمایید ، اگر چه به سلامی و یا برقراری رابطه ای دوستانه باشد. و امام(ع) چنین بحثی را در حکومت بحران زدۀ منصور دوانیقی مطرح می کرد. پس این فرمان امام صادق(ع) در فضای آرام اقتصادی بیان نشد بلکه در جامعه ای که در جهنم طبقاتی دست و پا می زد، این موضوع مطرح شد.
باید عمق مطلب را به خوبی دریافت که تعالیم اخلاقی ایشان در چنین فضای بحرانی طرح و اجرا می شود.
محور دوم؛ از مقدمات بحث، این مسأله است که کاهش رنج و سختی از زندگی مردم، چه نسبتی با اهداف انبیاء و پیشوایان الهی دارد؟.
نکتۀ اصلی در این بحث مقدماتی این است که در فضایی خردمندانه بنگریم که، به گفتۀ برخی از فلسفهاندیشان و روشنفکران معاصر، آیا ما برای افزایش رنج مردم آمده ایم یا برای کاهش رنج آنان؟.
قرآن کریم در بارۀ پیامبر خاتم و نتایج رسالت او به روشنی می فرماید:
«وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ؛ و بار گرانشان را از دوششان برمى دارد و بند و زنجیرشان را مىگشاید.» (آیه ۱۵۷ اعراف، ترجمه دکتر آیتی)
از نظر قرآن و حدیث، پیامبران، به یک معنا، برای کاهش رنج بشر آمده اند. کار آنان به تعبیر امیرالمؤمنین (ع) کار یک پزشک سیار بود، آنچنان که دربارۀ پیامبر اکرم (ص) فرمود: «طبیب دوّار بطبّه؛(نهجالبلاغه،خطبه۱۰۶) پیامبر (ص) طبیبی است همواره با طبابتش در گردش.» پیامبر(ص) با دانش شفابخش، همه جا سراغ می گشت و برای بیماران روحی، نسخۀ شفا می پیچید. او طبیب دل و جان بود.
در نگاه روشنفکران جدید نیز، پیامبران کسانی هستند که آمده اند تا رنج مردمان را کاهش دهند و از بار و فشار و سختی زندگی آنان کم کنند.
از بزرگترین سختی هایی که بر دوش مردم بود و انبیا بار آن را برداشتند بتپرستی بود که در آن مسلک، آدم ها باید همواره مراقب و خدمتگزار خدایان متعددی میبودند و پیامبران در برابر بت پرستی و تعدد خدایان، قبلۀ واحدی را به انسان نشان دادند.
در آیین های کفر آمیز، انسانها می بایست از شاه تا ستاره و سیاره ی آسمان و تا اژدها و غول افسانه ای را خدا فرض کنند و برای رضایت آنان چه سختی ها و بدبختی ها را متحمل بشوند و به قوانین ناعادلانه و روابط ستمگرانه و تبعیض آمیز تن بدهند. اما پیامبران الهی آمدند و گفتند برای این بتان و خدایان دروغین زمینی و کیهانی، پرستش و قربانی و بردگی جایز نیست زیرا انسان یک خدا بیشتر ندارد و او خدای مهربان حکیمی است که نیازمند تحمل چنین سختی ها و رنج هایی از سوی انسان نیست. انسان ها در روابط اجتماعی دچار مشکلاتی بودند که پیامبران آنان را آسوده و رها ساختند.
پس بر مبنای محور دوم، وقتی که رسالت انبیا و اولیا این است باید گفتار و جهت دهی امام صادق در جهت کاهش رنج و سختی و آزردگی های زندگی بشری باشد و در جامعه ای که بحران سیاسی اجتماعی فرهنگی اخلاقی و بحران زیست محیطی دارد یکی از وظایف امام صادق(ع) کاهش رنج و گرفتاری انسانهایی است، که مسئولیت هدایتشان را برعهده دارد.
به بیانی ساده اگر قرار باشد در جامعه وضعیت زندگی و معیشت و کار دشوار باشد و درآمدها اندک و قیمتها سرسامآور و زندگی دچار سختی باشد یعنی چنین جامعه ای در بحران اقتصادی و سختی و دشواری به سر می برد و دین و شریعت باید مسئولیت خود را در این وضعیت به درستی ایفا کند.
بنابر این طبیعی بود که امام صادق در بحرانهای موجودی که می دید یکی از مباحث مهمی که دنبال میکردند، جهت دهی به بنیادهای اخلاق اجتماعی بود و لذا در زمینه هدایت مردم به مسائلی تاکید میکردند که حال روانی جمعیت مردم را در یک موقعیت بحرانزده آرام کند. زیرا مردم در بحران ها، معمولاً تصمیم های ناعاقلانه و هیجانی میگیرند. چنانکه علی علیه السلام فرمود: وقتی جامعه دچار بحران اقتصادی شدید شد و جامعه طبقاتی شد ضعفا و فقرا تصمیمهای غیرعاقلانه میگیرند و دچار هیجان های غیر قابل کنترل می شوند. «کیلا یَتَبیَّغَ بالفَقیرِ فَقرُهُ؛ پس باید کاری کرد و اقدامی تا فقیر، دچار هیجان اجتماعی نشود و او را از پای در نیاورد.
_____________
◀️ سخنرانی
◀️ یزد، بلوار جمهوری، پس از بیمارستان افشار، کوچه حضرت عباس(ع) ش ۲۲، پلاک ۱۸، منزل جناب آقای نصیری زاده
از دوشنبه ۲ تا پنجشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۱
💠 ساعت ۲۰ تا ۲۱:۱۵
پس از اقامۀ نماز مغرب و عشاء
💠 موضوع:
غیبت حضرت مهدی(عج) در کلام امام صادق(ع)
🔸🔸🔸🔸🔸
موضوع سال ۹۸:
موضوع سال ۹۷:
مفاهیم بنیادین فرهنگ اجتماعی در تعالیم امام صادق (ع)
💠
_____________
موضوع: *غیبت حضرت مهدی(عج) در کلام حضرت صادق(ع)
۱۴۰۱/۳/۲ منزل آقای نصیری زاده( جلسۀ اول)
با صلوات بر محمد و آل محمد و درود و سپاس بی پایان خدمت حجت الاسلام انصاری.
در بحث غیبت امام مهدی(ع) در نگرش حضرت صادق(ع) کارهای متعددی صورت گرفته است. از جمله بهترین آثار، کتاب «غیبه الامام مهدی عند الامام الصادق(علیهماالسلام)» تالیف ثامر هاشم العمیدی است( مشخصات کتاب و ترجمه آن: قم، نشر مرکز الرساله، اول۱۳۸۸ و ترجمه آن با عنوان؛ غیبت امام مهدی(عج) از دیدگاه امام جعفر صادق(ع) به کوشش عبدالله امینپور، توسط نشر موعود عصر در ۳۳۳صفحه، چاپ آخر ۱۴۰۰)
*اولین مسئله* که در مقدمات بحث اهمیت دارد، در بررسی غیبت امام زمان ارواحنا له الفداه در کلام امام جعفر صادق علیه السلام، این است که در روزگار ما گروههای ضد شیعه، به منظور شبهه فکنی، مبحث امام زمان(ع) را یک بحث ساختگی میخوانند که مربوط به دوران های متأخر در تاریخ تشیع است. گروهها و شبکه های وهابی، به ویژه شبکه های وهابی فارسی، در زمینه القای چنین شبه هوایی بسیار رذیلانه عمل میکنند. همۀ این رسانه ها، که از سوی غرب حمایت میشوند و از طرف وهابیت و دیگر دشمنان اسلام و تشیع، اداره و پشتیبانی میشوند، در این امر مشترک هستند که نوعی رذالت خبیثانه را پیاده سازی کنند و یک سری مباحث و سخنان پوچ و فاقد منبع را ساخته و با گستاخی و جسارت، مطالب بی پایه خود را به عنوان مسائل قطعی مطرح می کنند تا هر آنچه را که بزرگان و مشاهیر دانشمندان اسلام، طی ۱۴ قرن نوشته و گزارش کردهاند، را بدون ارائۀ هیچ دلیلی، دروغ و جعلی اعلام کنند بلکه عوام بی مطالعه و آسیب خورده را تحت تاثیر قرار بدهند.
سعدی حکایت زیبایی دارد که میگوید: «عالمی معتبر را مناظره افتاد با یکی از ملاحده -لَعنهُم الله عَلی حَدّه- و به حجت با او بس نیامد. سپر بینداخت و برگشت. کسی گفتش: تو را با چندین فضل و ادب که داری با بی دینی حجت نماند؟ گفت: علم من قرآن است و حدیث و گفتار مشایخ و او بدینها معتقد نیست و نمیشنود. مرا شنیدن کفر او به چه کار میآید.
آن کس که به قرآن و خبر زو نرهی
آن است جوابش که جوابش ندهی» (باب چهارم گلستان، در فواید خاموشی، حکایت ۴)
و این حکایت همین مردم نادان و دشمنان آشکار، در روزگار کنونی است که بی قاعده حرف میزنند و نامستند سخن های یاوه می گویند.
بنابر این بحثی که اکنون مطرح می شود، به صورت کلی و در گام نخست، پاسخی به همین رذلگوییهای وهابی است که میخواهند با شانتاژ و دروغ، مبحث امام زمان ارواحنا له الفداه را به بعد از دوره صفویه ربط دهند. آنچه برای این گمراهان دردآور است، اینکه صفویه پرچم تشیع را بلند کرده و ۴۰۰ سال است که کشور ایران و پایگاه زبان پارسی، از چهارچوب «اشهد انّ علیً ولی الله» بیرون نرفته است. برای این افراد ناراحت کننده است که خلافت اسلامی که بسیاری از کشورهای خاورمیانه اجزای آن بودند، از هم پاشیده است، اما ۴۰۰ سال است که ایران شیعی در برابر خلافت عثمانی قد علم کرده و مرزهای ایران و نقشۀ گربه سان ایران سربلند، هنوز دست نخورده باقی مانده است، آن هم با نام تشیع و اسلام شیعی.
*دومین مسئله؛* اینکه هر آنچه از پولهای نفت عربستان سعودی و دیگر دشمنان تشیع در جهان اسلام، به ویژه در حوزه خلیج فارس، هزینه میشود تا صدای تشیع در کشورهای عربی و آسیایی و شمال آفریقا، خاموش شود، هدر رفته است. زیرا حداقل نزدیک به یکصد سال است که پیگیر این هدف خبیثانه هستند ولی جز افزایش شوکت و عظمت تشیع چیزی در جهان ندیده اند.
اما جای تأسف دارد که در کشور شیعی و جغرافیای تشیع، افراد نادانی هستند که خبیثتر از وهابیان تکفیری عمل میکنند. این تیره روزان بر سر سفرۀ امیرالمومنین (ع) در یک کشور شیعه، رشد کرده، بالیده و کسب عنوان کردهاند، ولی همچون سگان، به روی صاحبخانه، عوعو میکنند و به خیال واهی، علیه مذهب نورانی تشیع، ایراد و شبهات سستشان را وارد میکنند. آنهایی که از روی علم و آگاهی و برای تضعیف تشیع، دست به چنین کارهایی میزنند، باعث میشوند، نسل بعد از خودشان، حتی فرزندان، با فضائل شیعه مشکل پیدا کنند.(خذلهم الله)
بنابر این موضوع مطرح شده در این مبحث، در جایِ خود، دفاعی است در برابر این شبهات رذیلانه که از جمله مدعی است هر چه در زمینه مباحث غیبت امام مهدی(ع) وجود دارد مربوط به دورۀ بعد از صفویه و ساختۀ کسانی چون علامه مجلسی(ره) است. در حالیکه امام صادق(ع) مربوط به قرن دوم هجری(۸۳-۱۴۸ق) است. پس همۀ سخنانی که در بحث غیبت مهدی(عج) در کلام امام صادق(ع) مطرح شده است، پاسخی کوبنده به این شبهات باطل است، که تمام مباحث مربوط به غیبت را به دورۀ بعد از حکومت صفویه(۹۰۷-۱۱۳۵ق) مربوط میسازند.
_____________
موضوع: غیبت حضرت مهدی(عج) در کلام حضرت صادق(ع)
یزد، بلوار جمهوری، منزل آقای نصیری زاده( جلسۀ دوم) ۱۴۰۱/۳/۳
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و توفیقات روز افزون برای حجتالاسلام انصاری.
در موضوع غیبت حضرت مهدی (عج) در کلام امام صادق علیه السلام، جناب استاد انصاری با ذکر مقدماتی و همچنین معرفی کتاب «غیبه الامام المهدی عند الامام الصادق» تألیف یکی از نویسندگان عرب با عنوان«السید ثامر هاشم حبیب العمیدی»، خاطر نشان ساختند که مبحث مورد بحث ایشان، در واقع پاسخی است به شبهاتی که در روزگار کنونی، رسانه های معاند شیعه ستیز فارسی و دشمنان اسلام و تشیع در امر غیبت، مطرح میکنند. ناگفته نماند که تاثیر این حرکتها توسط دشمنان و وهابیت در دنیای تشیع کم نیست و همچنین در بافت جامعۀ تشیع نیز شاهد شبهاتی از سوی افراد ناآگاهی هستیم که به خود اجازه میدهند بدون مطالعه و ارایه دلایل، در جامعه شیعه، علیه تشیع و مسئلۀ حیاتی و مهم «غیبت» آزادانه شبهه پراکنی کنند.
سومین مسأله از مقدمات بحث اینکه قرآن کریم یک اصل عقلایی در دشمن شناسی دارد که همراه با امر به عبادت خدا، یادآوری می کند وقتی میفرماید؛ عصیان شیطان کنید. این اصل محکم را در آیاتی از جمله در آیۀ «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ .اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وى «دشمن آشکار» شماست »(یس/۶۰) بیان میکند. تعبیر دشمن آشکار ، یک اصل فراموش شده قرآنی است که بر معرفت های فطری تکیه فراوانی دارد و برای تشخیص حق از باطل به خوبی قابل اتکاست.
ولی عجیب است که آدمها این اصل را معمولاً کنار میگذارند و نادیده میگیرند. در حالیکه خداوند در قرآن به صراحت دشمنی آشکار شیطان را اعلام کرده است. در همین راستا، به عنوان یکی از مصادیق دشمن شناسی، همگان می دانند که دشمنی وهابیت و شیعه ستیزان در رسانه ها و شبکه های ضد تشیع به حدی آشکار است که نه تنها با تشیع و کشور شیعۀ ایران بلکه آنان آشکارا با زبان و نژاد ایرانی دشمنی می ورزند، با این وجود، افرادی فریب خورده یا پریشان حال، دوست را از دشمن باز نمیشناسند و دشمنی آشکار اینان را با همه ارزش های ملی و فرهنگی و مذهبی خود نمیبینند و از سخنان جهت دار آنان، پرهیز نمی کنند.
به عنوان مثال مطرح شد یکی از مسائل و حرفهای بی سر و تهی که در این شبکه ها زده میشود، ستیز و دشمنی با مسئلۀ مهدی موعود و ادعای ساختگی بودن آن توسط شیعه صفویه و روحانیون است. در حالیکه اگر تأمل کنند در می یابند که سخنان امام جعفر صادق علیه السلام (۱۱۴ تا ۱۴۸ق) در باب غیبت و مهدی موعود مربوط به قرن دوم است در حالیکه آغاز حکومت صفویه (۹۰۷- ۱۱۳۵ق) به قرن دهم مربوط است. شنوندگان ایرانی این شبهه ها معمولاً نمی دانند که علت این مغالطه های روشن در پروژه های «ایران ستیزی» نهفته است زیرا حکومت های مورد طعن و لعن چنین شبکه ها و گویندگانی، دولت هایی مانند فاطمی ها، بویهی ها و صفوی هاست که طی قرن سوم تا دهم هجری موفق به برپایی کم و بیش حکومت های شیعی در ایران و عراق و مصر شده اند و در سایه حکومت های شیعی خود بوده که از سیطره سلطه جویان و بیگانگان بر سرزمین های خود جلوگیری کردهاند. به ویژه در این میانه، حکومت صفویان بیش از همه حکومت ها مورد حمله قرار می گیرد زیرا دولت آنان سبب اقتدار ملی و مرکزی ایران طی پانصد سال گذشته شده است و اینکه سبب شده است تا جغرافیای ملی ایران به خوبی و با قوت حفظ بشود و به شکل کشوری یکپارچه و با هویت واحد، برپا بماند.
پس از بیان این سه مقدمه لازم، باید به ذکر بعضی از مباحث متعلق به غیبت حضرت مهدی(عج) در آموزه های امام صادق )ع) پرداخت.
بحث اول که جناب استاد بیان کردند، مسئلۀ «انکار وجود مهدی(عج) در ایام غیبت» است. از آن جهت که موضوع بحث از دیدگاه امام جعفر صادق(ع) است، برای نمونه، روایاتی از ایشان پیرامون انکار امر مهدی علیهالسلام درعصر غیبت آورده میشود.
روایت اول؛ صحابی جلیل القدر و ایرانی حضرت، جناب صفوان بن مهران از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود: «مَنْ اَقَرَّ بِجَمِیعِ الاَْئِمَّهِ وَجَحَدَ الْمَهْدِیَّ کانَ کَمَنْ اَقَرَّ بِجَمِیعِ الاَْنْبِیاءِ وَجَحَدَ مُحَمَّدا نُبُوَّتَهُ؛ فَقیلَ یَابنَ رَسولِ الله مِمَّنِ المَهدیُّ؟ مِن وُلدِک؟ قالَ : الخامِسُ مِن وَلَدِ السّابِعِ، یَغیبُ عَنکُم شَخصُه؛ کسی که به همه امامان اقرار کند و مهدی را انکار کند، مانند کسی است که به همه پیامبران اقرار کند و نبوت محمد صلی الله علیه و آله را انکار کند. گفته شد مهدی از نسل کیست؟ از فرزندان شماست؟ فرمود پنجمین از فرزند هفتم، وجود او از شما پنهان می شود…» (بحار الأنوار، مؤسسهالوفاء، جلد ۵۱، ص ۱۴۱)
روایت دوم، حدیث غیاث بن ابراهیم از امام صادق(ع) است که امام از پدران خود نقل میکنند که پیامبر(ص) فرمودند:«مَنْ اَنْکرَ القائِمَ مِنْ وُلْدی فَقَدْ اَنْکرَنی ؛ کسی که وجود مهدی قائم از فرزندان مرا انکار کند، مرا انکار کرده است». (همان، ص۷۳)
روایت سوم، مضمونی حاوی یک بحث قرآنی دارد؛ «عن ابی عبداللّه(ع) انّه قال: فی قول اللّه “یوم یأتی بعض آیات ربّک لا ینفع نفساً ایمانها لم تکن آمنت من قبل” فقال: الآیات هم الائمه و الآیه المنتظر هو القائم(ع)، فیومئذٍ لا ینفع نفساً ایمانها لم تکن آمنت من قبل قیامه بالسیف و ان آمنت بمن تقدّمه من آبائه(ع)؛ دربارۀ آیۀ «روزی که بعضی از آیات پروردگارت تحقق پذیرد، ایمان افرادی که قبلاً ایمان نیاوردهاند یا در ایمانشان عمل نیکی انجام ندادهاند، سودی به حالشان نخواهد داشت.» امام صادق(ع) فرمود: منظور از آیات، همان امامان(ع) هستند و آیهای که انتظار او میرود امام قائم(ع) است؛ پس در آن روز ، کسی که قبل از قیام ایشان با شمشیر، به وی ایمان نیاورده است، ایمانش سودی نخواهد داشت اگر چه به امامان پیشین از پدران آن حضرت(ع) ایمان داشته باشد». (همان، ص ۵۱)
امام صادق علیه السلام در این سخنان به صراحت از ثبوت وجود حضرت مهدی(عج) و امر غیبت، یاد کرده و بیان کرده اند، آن روزی که آیۀ پر برکت خداوند، هنگام ظهورش فرا برسد، کسی که ایمان نیاورده باشد و یا برای ظهور او، کسب فیضی نکرده باشد، ایمانش بی حاصل است. چنین ایمانی مانند ایمان آوردن فرعودن در رود نیل به هنگام غرق شدن است. در این سه روایت منقول از امام صادق(ع)، انکار مهدی و انکار امر غیبت، به معنای کفر به پیامبر و کفر به اسلام است و اینکه مسأله انکار مهدویت مساوی با انکار همه پیامبران و امامان محسوب می شود و ملازم احکام دشوار دیگری نیز هست.
_____________
۱۴۰۱/۳/۴ منزل آقای نصیری زاده (جلسۀ سوم)
موضوع: غیبت حضرت مهدی(عج) در کلام حضرت صادق(ع
با صلوات بر محمد و آل محمد و درود و سپاس از جناب حجتالاسلام انصاری.
در مقدمات بحث، بیان شد که دشمنان برای گمراه کردن دلهای مریض و آدمهای کم مایه، به شبهۀ ساختگی بودن امر غیبت و یا جعل آن توسط صفویه متوسل شدند. در حالیکه این شبهه پراکنی ، دشمنی و عناد آشکاری بیش نیست و امر غیبت، مربوط به قبل از صفویه بوده و تا دوران پیامبر(ص) امتداد دارد. سپس در بحث انکار مهدی(عج) سه روایت از امام جعفر صادق علیه السلام در جلسه قبل نقل شد که بر پایه آنها انکار مهدی(عج)، به منزله و معنای انکار پیامبر و اسلام است. جناب استاد انصاری در اثبات امر غیبت مهدی(ع) یادآور شدند، جناب فضل بن شاذان نیشابوری(م ۲۶۰ق) که در زمان امامت حضرت عسگری (ع) از دنیا رحلت فرمود، کتابی نوشته است دربارۀ غیبت امام عصر و نکته قابل توجه اینکه، هنوز در عصر امام نهم و دهم هستند و هنوز امام زمان(عج) متولد نشدهاند که این کتاب نوشته شده است. اگر چه متأسفانه این کتاب در تاراج روزگار، از دست رفته اما گزارش آن در کتب فهرست و رجال، موجود است. ابن شاذان، کتاب غیبت را بر اساس روایات پیامبر و دیگر ائمه (ع) نوشته بود. جایی که دانشمندی چون جناب فضل بن شاذان پیش از تولد امام عصر(عج) در بارۀ غیبت، بر اساس روایات و احادیث معتبر اسلامی کتاب مینویسد چگونه کسانی با وجود سندها و مدارک معتبر، در این روزگار، فقط با اتکای به شبهه های سست، به انکار امام زمان ارواحنا له الفداه میپردازند. برای همین، در مبحث غیبت امام زمان از دیدگاه امام صادق(ع)، اولین مسئله که ذکر گردید، امر انکار بود. مسئلۀ انکار غیبت مهدی، انکار تولد مهدی و انکار وجود مهدی(ع)، بود که مساوی با کفر است و سه روایت ذکر شد که اگر کسی منکر شود به پیامبر(ص) و ائمه(ع) کفر ورزیده است.
روایت چهارم، حدیثی از غیاث بن ابراهیم از امام صادق(ع) از پیامبر(ص) است که فرمودند: «من انکر القائم من ولدی فی زمان غیبته مات میته جاهلیه. هر کس که مهدی قائم از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است». جمع بندی این روایت با سه حدیث قبلی، نشان میدهد که اولین مسئله، مهم همانطور که ذکر شد؛ انکار غیبت است . طبق روایات، چنین تفکر باطلی، کفر به نبوت، کفر به رسالت و کفر به مسألۀ معرفت امام و مردم به مرگ جاهلی است.
باید توجه کرد که این تکفیر یک تکفیر اعتقادی است نه تکفیر سیاسی و اجتماعی. ما در مذهب حق تشیع تکفیر سیاسی و اجتماعی ،مانندگروههای تکفیری شبیه داعش و القاعده نداریم اما تکفیر اعتقادی داریم. یعنی به لحاظ اعتقادی، مسلمانی را که انکار مهدی بکند، به استناد سخن صریح امام صادق(ع) در ارزشگذاری اعتقادی اش دچار کفر در عقیده می شماریم. در تکفیر اعتقادی، به لحاظ فقهی، مانند کسی که انکار مهدی کند ممکن است لازم بیاید که احکام خاصی را نسبت به او مراعات کنند، مانند حرمت ازدواج. ناگفته نماند، اینکه در مبحث اعتقادی انکار مهدی جزء مسائلی است که سبب کفر عقیدتی میشود اختصاص به فقه شیعه ندارد .
متقی هندی (۸۸۵-۹۷۵ق) از بزرگان مشاهیر اهل سنت و صاحب جامع حدیثی متأخر، که بعد از او جامع حدیثی به وسعت کتاب او «کنزالعمال» پدید نیامده است؛ در یکی از آثارش در قرن دهم هجری یعنی همزمان با شکل گیری عصر صفویه، استفتاء اهل سنت را نقل می کند که مردم سنی از رهبران و مفتیان هر چهار فرقه فقهی اهل سنت، سوال میکنند که آیا مسئلۀ مهدی، مسئلۀ دینی، قرآنی و اسلامی است؟ و آیا کسی که انکارش کند مشکل دارد؟ و جالب آنکه وی فتوای هر چهار بزرگ اهل سنت آن زمان، در مکه و مدینه را ذکر میکند که نوشته اند؛ منکر مهدی بر فتوای چهار فقیه حنبلی، شافعی، مالکی و حنفی، کافر است.
در جلسۀ بعدی پیرامون این موضوع صحبت خواهد شد.
_____________
۱۴۰۰/۳/۵ منزل آقای نصیری زاده(جلسۀ چهارم)
موضوع: غیبت حضرت مهدی(عج) در کلام حضرت صادق(ع).
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و طول عمر برای حجت الاسلام انصاری.
در مورد موضوع بحث که «غیبت امام مهدی(ع) در کلام حضرت صادق(ع)» باز هم یادآوری شد ضمن آنکه اصل موضوع، پاسخی به شبهه افکنی وهابیت و دشمنان تشیع و دین ستیزان و کسانی است که موضوع تشیع را ساخته و پرداختۀ قرون بعد میشمارند تا افراد سطحی و زودباور را بفریبند؛ بحث اول، در کلام حضرت صادق(ع) مسئلۀ »انکار مهدی(ع) یعنی بی ایمانی» زیرا از نظر آن حضرت به مثابۀ انکار پیامبر و همه امامان است. بنابر این اگر در عصر غیبت، کسی انکار امام بکند، طبق فرمودۀ حضرت صادق(ع) مساوی با انکار نبوت و انکار امامتِ یازده امام خواهد بود.
در روایاتی که قبلا بیان شد، حضرت صادق(ع) انکار مهدی را اسباب کفر اعتقادی میداند آنچنانکه فرمود؛ کسی که انکار مهدی(ع) کند، به پیامبر و امامان بی اعتقاد است. دلیل آن هم روشن است و آن رد سخن پیامبر و ائمه علیهم السلام است. البته این بی اعتقادی را نیز جمعیتی از مشاهیر اهل سنت، مانند صاحب کنزالعمال، متقی هندی پذیرفتهاند. با آنکه متقی هندی سال ۹۰۵ هجری از دنیا رفته و علامه مجلسی سال ۱۱۱۱ هجری درگذشته است و بیشتر از صد سال، بین این دو شخصیت علمی فاصله است. این مطالب نشان دهندۀ اهمیت احادیث و روایات مربوط به مهدی علیه السلام در کتابهای اسلامی است. حتی ابن باز، مفتی عربستان سعودی که در دوران مفتیگری او بسیاری از حاجیان ایرانی را مکه کشتند، اقرار داشت که انکار مهدی یعنی انکار ضروری اسلام. این در حالی است که برخی در جامعۀ شیعه، انکار امام زمان میکنند و شبکه های وهابی فارسی نیز در این زمینه بسیار خبیثانه، نشر شبهه میکنند، حال آنکه امروزه پژوهشگران، شمار احادیث در مورد تولد، غیبت و ظهور حضرت مهدی(ع) را در آثار اهل سن، بالغ بر دو هزار حدیث، می دانند. حتی خلفای عباسی نام فرزندان خود را مهدی میگذاشتند که جای حضرت مهدی(ع) جا بزنند، چرا که روایت پیامبر(ص) در بارۀ مهدی بین مسلمانان بسیار گسترده و فراگیر بود. همچنین در کتابهایی از ظهور مهدی سخن رفته است که قبل از صحیح بخاری (۱۹۴–۲۵۶ ق) و صحیح مسلم(۲۰۶ _ ۲۶۱ ق) نوشته شده است. مانند کتاب «الفتن» از ابن حمّاد(م۲۲۵ق)، در اوایل قرن سوم موجود است. اما تعدادی مزدور و دشمن اهل بیت(ع) و تشیع در شبکهها و رسانههای خود دست به انکار همه حقایق میزنند.
بحث دوم «انکار امام زمان(عج) یعنی در جاهلیت مردن» است. این دومین مسئله در غیبت مهدی(ع) است که در کلام امام صادق، نسبت به معرفت به امام زمان(عج) مورد تاکید است. بر این اساس، معرفت و شناخت نسبت به امام زمان جزء لوازم مسلمان مردن است. اگر چه این حقیقت معرفتی در روایات متعدد و در احادیث شیعه و سنی آمده است دال بر اینکه هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است، اما تاکید حضرت صادق(ع) بر مرگ جاهلی منکر امام زمان در عصر غیبت، انگشت نهادن بر یکی از مصادیق مهم آن است و جنبه کاربردی دارد.
بحث سوم در روایات امام صادق(ع) این است که «معرفت امام زمان، یعنی تشخیص هویت امام». در سخنان پیامبر و ائمه(ع) به طور صریح بیان شده است که جهان یک عدالت گستر نهایی دارد و او کسی نیست جز حضرت مهدی(ع). اما این مقوله را به صورت کلی و مبهم و با الفاظ عام بیان نکرده اند. مانند اینکه از منجی نامشخصی سخن بگویند یا عنوانی کلی را برای فردی بدون تشخص ذکر کنند. بنابر این در کلام آن حضرت تاکید بر تشخیص و تعیین هویت امام زمان(ع) وجود دارد آن چنانکه تشخیص هویتی از امام زمان(ع) را به جامعه بشری ارائه میدهد. از این جهت تاکید بر هویت امام مهدی(ع) در معرفت آن حضرت، یک رکن اصلی است. تعبیر «من ولدی» یعنی از «فرزندانم» در روایات پیشین، هویت شخصی امام زمان علیه السلام را روشن میکند و از ابهام و کلی گویی بیرون می آورد. همچنانکه تعبیر «قائمنا» یعنی قیامگرِ ما، در اینگونه روایات، دلالت بر اتصال نسب و شناسنامۀ مهدی(ع) به اولاد حضرت صادق(ع) دارد. حضرتش به ابا بصیر فرمود: «یا أبا بَصیرٍ ، طُوبى لِشِیعَهِ قائمِنا المُنتَظِرِینَ لِظُهورِهِ فی غَیبَتِهِ ، و المُطیعینَ لَهُ فی ظُهورِهِ ، اُولئکَ أولِیاءُ اللّه ِ الّذینَ لا خَوفٌ علَیهِم و لا هُم یَحزَنونَ؛ ابا بصیر، خوشا به حال شیعیان “قائم ما” که در زمان غیبت او منتظر ظهورش هستند و در زمان ظهورش فرمانبردار اویند. اینان دوستان خدایند که بر آنان نه بیمى است و نه اندوهگین مى شوند.» (کمال الدین، اسلامیه، ۱۳۹۵ق، ج ۲، ص ۳۵۷)
در روایت اول در این بحث نیز چنین آمده بود «گفته شد مهدی از نسل کیست؟ از فرزندان شماست؟ فرمود پنجمین از فرزند هفتم» تا تعیین هویت بشود و ابهام زدایی
بکند مبادا مردم به بیراهه ها دچار شوند آن چنانکه امروزه برخی فقط از عنوان «منجی» یا «موعود» و امثال اینها برای اشاره به مهدی اهل بیت(ع) استفاده می کنند و از تعیین مشخصات امام زمان، غفلت می شود و نتیجه منفی آن، ناآشنایی شیعیان با حضرت ولی عصر (عج) خواهد بود.
شیخ کلینی(ره) در همین باره نقل می کند «عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنٰاسٍ بِإِمٰامِهِمْ »[إسرا، ۷۳] فَقَالَ یَا فُضَیْلُ اِعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَکَ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا اَلْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ یَقُومَ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ کَانَ بِمَنْزِلَهِ مَنْ کَانَ قَاعِداً فِی عَسْکَرِهِ لاَ بَلْ بِمَنْزِلَهِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ؛ فضیل بن یسار گوید: از امام صادق علیه السلام در باره قول خداى تعالى «روزى که هر دسته از مردم را بامامشان میخوانیم-۷۱ سوره ۱۷-» پرسیدم. فرمود: اى فضیل! تو امامت را بشناس، زیرا هر گاه امامت را شناختى تقدم یا تأخر این امر زیانت ندهد، کسى که امامش را بشناسد و پیش از قیام صاحب – الامر بمیرد، مانند کسى است که در لشکر آن حضرت بوده است، نه، بلکه مانند کسى که زیر پرچم آن حضرت نشسته باشد. در اینجا یکى از اصحابش گفت: مانند کسى است که در رکاب رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و آله شهید شده باشد.» (الکافی، ج ۱، صفحه۳۷۱؛ اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج ۲، ص ۱۹۷)
بحث چهارم اینکه «ایمان به مهدی در عصر غیبت، یعنی آفتابِ پشتِ ابر». در آموزه های مهدوی، آنچه امام صادق(ع) بر آن تاکید دارند، مسألۀ سودمندی و بهرهوری از وجود گرانقدر امام زمان(ع) است. ایشان دربارۀ بحث انتفاع از امام زمان(ع) در عصر غیبت سخن گفته اند و در این باره بیان شافی و کافی دارند. در حدیثی از آن حضرت چنین آمده است:«الصادق(ع) قال : لم تخلو الارض منذ خلق الله آدم من حجه لله فیها ظاهر مشهور ، أو غائب مستور ، ولا تخلو إلى أن تقوم الساعه من حجه لله فیها ، ولولا ذلک لم یعبد الله ، قال سلیمان : فقلت للصادق(ع) : فکیف ینتفع الناس بالحجه الغائب المستور؟ قال : کما ینتفعون بالشمس إذا سترها السحاب؛ امام صادق(ع) فرمود: زمین از هنگامی که خداوند، آدم را آفرید خالی حجت الهی نشده است، خواه آشکار و شناخته شده یا غایب و پنهان، و تا وقتی که قیامت برپا شود خالی از حجت خداوند نخواهد شد، و اگر این چنین نباشد خدا عبادت و پرستش نخواهد شد. سلیمان [راوی حدیث] گفت به صادق(ع) عرض کردم؛ پس مردم چگونه از حجت پنهان ، منتفع و سودمند خواهد شد؟ فرمود: آن چنان که از خورشید بهره می برند وقتی که ابر آن را می پوشاند». (بحار الأنوار، مؤسسهالوفاء، ج ۵۲، ص ۹۲)
علامه مجلسی(ره) در شرح این روایات، هشت وجه برای بیان منافع شمس وجود امام زمان(ع) پشت ابر غیبت ذکر میکند که یکی از وجوهش آن است که آفتاب پشت ابر همیشه پسِ ابر نمی ماند. گاهی باد میوزد و ابری تکان میخورد و نسیم رحمتی میوزد و فردی یا جمعی زیر تابش و روشنایی آفتاب قرار میگیرند؛ «أن الشمس قد یخرج من السحاب وینظر الیه واحد دون واحد فکذلک یمکن أن یظهر(ع) فی أیام غیبته لبعض الخلق دون بعض.(همان، ۹۲-۹۴) و خوشا به سعادت چنان کسانی. در این تمثیل منطقی که حضرت صادق(ع) بیان کرده است، پاسخی نیز به تردید کنندگان و منکران در باره تشرف به محضر امام عصر(عج) در ایام غیبت وجود دارد و برای اهل ایمان، امیدی روشن به دیدار آن امام غائب، نوید داده شده است.
_____________
◀️ سخنرانی
◀️ یزد، بلوار جمهوری، آدرس محفوظ
چهار شنبه ۴ خردادماه ۱۴۰۱
💠 ساعت ۲۲:۱۵ تا ۲۳
💠 موضوع:
آموزش و تربیت در خانه، در تعالیم امام صادق (ع)
_____________
۱۴۰۱/۳/۴ چهارشنبه شب
موضوع: مدخلی بر مسأله اهمیت آموزش و تربیت خانگی، در تعالیم امام صادق(ع)
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی توفیقات روز افزون برای جناب حجتالاسلام انصاری.
در روزگار ما مسئلهای شاید ذهن بسیاری را اشغال کرده است و در این راستا جامعۀ بشری دچار مشکلاتی است. مشکل عمده این است که تمام مسئولیت اجرا و به کارگیری تربیت را به بیرون از خانه و دور از پدر و مادر واگذار کردهاند. در جامعۀ غربی با فرهنگی که گسترش یافته، کودکان باید در مهدکودکها، پیش دبستانیها، مدرسهها، کلاسهای فوق العاده و آموزشهای فوق برنامه و فرهنگ رسانهای بزرگ شوند و بار مسئولیت تربیت به بیرون از خانه محول شده است و متاسفانه اسباب مشکلات فراوانی شده است. وقتی والدین از کودکی تربیت فرزند را به دیگران واگذار کنند، دوگانگی بین اهداف تربیتی پیش خواهد آمد. در باره این دوگانگی و تضاد، و اینکه آیا مثبت است یا منفی ، اکنون بحثی نمیکنیم. مهم در اینجا همین نکته است که به دلیل اشتغالات اقتصادی و کاهلیهای والدین، تمام مسئولیتهای تربیتی به بیرون از خانه واگذار میشود. در خانوادههای مذهبی گاهی یکی از والدین مسئولیت تربیت را به عهده میگیرد. بدین صورت که تربیت دختر با مادر و تربیت پسر به پدر واگذار می شود که این نیز یک روالی است که معمولا فکری پشت آن نیست.
جناب استاد انصاری بیان داشتند که در جلسات متعددی ابراز داشتهاند که خانه به عنوان یک نهاد قابل اعتبار در کلام خازنان وحی مطرح است و در آیاتی از قرآن مورد اشاره و توجه استکه به مواردی از آن اشاره می شود.
اول، بیوت اهل وحی است. به دلیل اهمیت خانۀ خاندان وحی، نهاد خانه نیز اهمیت بیشتری پیدا میکند و قلۀ جریان تربیتی می شود. در قرآن، سورۀ نور، از بیوت به معنای خانهها سخن میگوید که منظور خانههای اهل بیت(ع) است و آن نور پر عظمت در این خانههاست. بخشی از مفسرین بیان میکنند که خانه خاندان وحی، مصداق عالی آیه است و طبعاً مصداق پایینتر، خانههای اهل ایمان است که مسائل دنیایی آنها را از ذکر خدا غافل نمیکند.
دوم، خانه های بنی اسرائیل است که در داستان بعثت موسی(ع) در قرآن کریم یاد میشود، در سورۀ قَصَص میفرماید:«وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ وَأَخِیهِ أَنْ تَبَوَّآ لِقَوْمِکُمَا بِمِصْرَ بُیُوتًا وَاجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ. به موسى و برادرش وحى کردیم که براى قوم خود در مصر خانههایى مهیا کنید و خانههاى خود را قبله کنید (نقطۀ توجه بسازید) و نمازبگزارید و مؤمنان را بشارت ده».(یونس/۸۷)
در این آیه، قرآن به صراحت میفرماید خانه هایتان را قبله و نقطه اقبال و تمرکز قرار دهید. این آیه تا حدودی مورد غفلت مفسران و قرآن پژوهان قرار گرفته است. لذا معانی دیگری از قبیل روبرو ساختن خانه ها در معماری و خانه سازی برای آن ذکر کرده اند. در حالیکه این آیه به روشنی اشاره میکند که مرکز آموزش، مرکز ارشاد، مرکز تربیت، مرکز عبادت، مرکز تحکیم عقاید شما باید خانه هایتان باشد. این خانه هاست که می تواند فرعونیان را به زانو درآورد. اما در جهان معاصر، خانه ها بیشتر به خوابگاه مورچگان شباهت دارد که در آنها تنها باید لخت شد و غلطید و خرناسه کشید… تا وقت بیدار شدن برسد، آنگاه از خانه به خیابان و کار و تجارت…دوباره سرازیر شد. اگر جایگاه تربیتی نهاد خانه، به درستی درک بشود در معماری خانه ها نیز تاثیرگذار خواهد بود.
علاوه بر قرآن، در سنت اسلامی نیز روایات متعددی وجود دارد که به اهمیت خانهها و خانگاهها و دیدار مومنین و اهل ایمان در آن خانه ها با یکدیگر، توجه شده است. چهار نمونه از این گونه روایات در اینجا ذکر می شود.
۱- در خانههایتان با یکدیگر ملاقات کنید که در این کار، احیانا امر ما اهل بیت ، خواهد بود. «… عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ لِخَیْثَمَهَ : یَا خَیْثَمَهُ أَقْرِئْ مَوَالِیَنَا اَلسَّلاَمَ، وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ اَلْعَظِیمِ، وَ أَنْ یَشْهَدَ أَحْیَاؤُهُمْ جَنَائِزَ مَوْتَاهُمْ، وَ أَنْ یَتَلاَقَوْا فِی بُیُوتِهِمْ، فَإِنَّ لُقْیَاهُمْ حَیَاهُ أَمْرِنَا. قَالَ: ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَقَالَ: رَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا؛ راوی می گوید دیدم که امام صادق(ع) به یکی از اصحاب می گفت: ای خیثمه، سلام ما را به هواداران ما برسان و آنان را سفارش کن به تقوای خدای بزرگ، و اینکه زندگان در تشییع مردگانشان حاضر بشوند و اینکه در خانه هایشان یکدیگر را ملاقات کنند، زیرا دیدار آنان، سبب زنده ماندن امر ماست.
سپس حضرت دستش را به دعا بالا برد و فرمود: خداوند بیامرزد آنکه امر ما را زنده می کند.» (بحار الأنوار، بیروت، مؤسسهالوفاء، العلامه المجلسی، ج۱، ص۲۰۰) در فرمایش دیگری از آن حضرت بر توسعۀ حساب شده در امور منزل سفارش شده است که شامل توسعۀ کاربردی منازل و خانه های شیعیان نیز می شود. «قال الإمام الصادق علیه السلام: إِنَّ اَلْمَرْءَ یَحْتَاجُ فِی مَنْزِلِهِ وَ عِیَالِهِ إِلَى ثَلاَثِ خِلاَلٍ یَتَکَلَّفُهَا وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ فِی طَبْعِهِ ذَلِکَ؛ ۱) مُعَاشَرَهٌ جَمِیلَهٌ، وَ ۲) سَعَهٌ بِتَقْدِیرٍ، وَ ۳) غَیْرَهٌ بِتَحَصُّنٍ؛ امام صادق(ع) فرموده است؛ که آدمی در بارۀ منزل و عیالش، نیازمند فراهم کردن سه خصلت است اگر چه در طبیعت او نباشد، اول همنشینی زیبا، دوم توسعه حساب شده ، و سوم غیرت همراه با محافظت.» ( بحار الأنوار، ج ٧۵، ص ٢٢٩)
این روش و رویکرد در کلمات سایر ائمه(ع) نیز آمده است؛ «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : شِیعَتُنَا اَلْمُتَبَاذِلُونَ فِی وَلاَیَتِنَا اَلْمُتَحَابُّونَ فِی مَوَدَّتِنَا اَلْمُتَزَاوِرُونَ فِی إِحْیَاءِ أَمْرِنَا اَلَّذِینَ إِنْ غَضِبُوا لَمْ یَظْلِمُوا وَ إِنْ رَضُوا لَمْ یُسْرِفُوا بَرَکَهٌ عَلَى مَنْ جَاوَرُوا سِلْمٌ لِمَنْ خَالَطُوا؛ از امام باقر(علیه السّلام) می گویند که امیر المؤمنین(علیه السّلام)فرمود: شیعۀ ما آنهایند که در دوستى ما به یک دیگر بخشش کنند و در مهرِ ما یک دیگر را دوست دارند و براى زنده داشتن کارِ ما از هم دیدن کنند، آن کسانى که اگر خشم کنند ستم نکنند و اگر بپسندند از حدّ بدر نروند، برکت باشند براى هر که همسایهاند و هر که در آمیزند بسازند. (اصول الکافی، ج۲، ص۲۳۶، ترجمه کمرهای) نکته مهم در این روایت این است که دستور امام دایر بر اینکه «براى زنده داشتن کارِ ما از هم دیدن کنند» نیازمند مکان و فضای متناسب برای چنین دیدارهایی است که علی القاعده نخستین مکان و جایگاه تحقق آن در منازل اهل ایمان خواهد بود.
۲-همانطور که در سورۀ قَصص، حضرت موسی(ع) به بنی اسرائیل میشود تا در برابر فرعون، خانه را پایگاه نشر تعالیم وحی و تبلیغ دین و آموزشهای دینی قرار دهد. در سیره و روش اهل بیت(ع) نیز، خانه های مؤمنین، محل دیدار و ملاقات های ایمانی بین اصحاب و دوستان است. به طور نمونه حضرت صادق(ع) با نخبگان، مدعوین و حتی مفسرین بزرگ غیر شیعی چون قتاده بصری(۶۱ ه ق. ۱۱۸ ه ق)و یا رئیس صوفیه، سفیان ثوری(۹۷ق .۱۶۱ ق) در خانه دیدار و گفتگو میکنند.
۳- از منظر اهل بیت(ع) همچنین خانه ها، به منزلۀ جایگاه و کلاس آموزش در مسئلۀ تربیت دیده شده است. آموزش و تمرین عبادت و ایمان و اخلاق نیازمند جا و مکانی مناسب و درخور است. پیداست که بدون در اختیار داشتن فضای آموزش و تربیت، نتیجۀ مناسبی برای اهداف تربیتی ممکن نمی شود. از آنجا که اهل بیت(ع) معتقدند باید کودکان از کودکی آموزش دینی و تربیت اخلاقی و اعتقادی پیدا کنند مثلاً در (هفت سالگی) به تسبیحات حضرت زهرا(س) و از پنج سالگی به نماز خواندن واداشته و آموخته شوند، معلوم می شود که این امر از خانه شروع می شود. زیرا از دیدگاه اهل بیت، خانه مرکز اصلی تربیت و نقطۀ آغاز است اما با کمال تأسف امروزه تربیت خانگی به یک وضعیت استعلاجی دچار شده است تا هر آنچه را محیط خانه به کودک داده ، در محیط جامعه، از او پس گرفته میشود و در نتیجه به کاهش اثر دچار می شود.
۴- در روایات بسیاری، برپا کردن مجالس ذکر و تعظیم شعایر اهل بیت(ع) در خانه، به عنوان یک روش پسندیده، و سنت حسنه، الگو دهی می شود. برای نمونه، در واقعۀ مرثیه خوانی ابوهارون مکفوف(کامل الزیارات، ص ١٠۶) در منزل امام جعفر صادق(ع)، به هنگام دیدار با ایشان، چنین آمده که حضرت فرمودند همۀ اهل خانه حتی کودکان را بخوانند تا در جلسه خانگی مرثیه خوانی برای مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع) حضور داشته باشند. اینگونه رفتارهای الگویی، نشان میدهد که امر تربیت از کودکی و حتی شیرخوارگی کودکان باید صورت بگیرد.
امام صادق(ع) حتی در پایان عمر مبارک و آن هنگام که با بدن مسموم در بستر شهادت بودند، امر کردند تا همۀ اهل خانه به کنار بستر ایشان گرد بیایند از بزرگ تا کوچک. و در آن هنگام بود که حضرت علاوه بر اینکه برای آخرین لحظات، دیدار وداع با همگی اهل خانه داشتند و آنان را در آخرین ملاقات خودشان پذیرفته بودند، باز هم در آن لحظات از امر هدایت و آموزش دست برنداشتند و کلاس درس دیگری بر پا کردند و فرمودند «در نماز استخفاف نکنید که شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمیرسد». ( شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ص ٢٠۵)
_____________
🔴 عقلانیّت جعفری
💠 مراسمی به مناسبت شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
🔰 با یادکردی از مروّج حماسههای پرشکوه جعفری علامه محمد رضا حکیمی «طاب ثراه»
🔸سخنرانان:
استاد حسین انصاری
استاد سید سعید حسینی
🔹زمان: جمعه، ۶خردادماه ۱۴۰۱، بعد از نماز مغرب و عشاء
🔹مکان: میبد، میدان هلال احمر، مجموعه امام جعفر صادق «ع»
🌐www.sheshom.net
_____________
لینک سخنرانی و ارائه مقاله در مراسم «عقلانیت جعفری»
پیوند اعلام برنامه
https://www.instagram.com/tv/CeEaKKhpSKg/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
پیوند سخنرانی حجتالاسلام انصاری
https://www.instagram.com/tv/CeEeFh7JB4U/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
پیوند ارائه مقاله توسط خانم موسوی ندوشن
https://www.instagram.com/tv/CeEf8Lepa2f/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
پیوند سخنرانی پایانی از استاد سید سعید حسینی
https://www.instagram.com/tv/CeEkJSHJc8o/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
_____________
💠 دومین جلسه پژوهشهای دینی یک (۱۴۰۱)
دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۴۵ تا ۲۰
💠 گروه پژوهشهای دینی ۱ مجموعه فرهنگی امام صادق علیه السلام میبد،
دستور جلسه؛
۱- گفتگوی هفته
۲- گزارش کار
۳- بررسی مقالات تازه
🍀🍀🍀
میبد، مجموعه فرهنگی امام صادق(ع)، اتاق پژوهش
🔶 یادآوری؛ جلسه عمومی نیست.
🌐www.sheshom.net
_____________
◀️ سخنرانی
◀️ میبد، میدان مهدیه، خیابان شهید جعفری نژاد، خ سفال ۹، منزل سید مهدی علمچی
از شنبه ۱۴ تا پنجشنبه ۱۹ خردادماه ۱۴۰۱
💠 ساعت ۲۰:۴۰ تا ۲۱:۲۰
با اقامۀ نماز مغرب و عشاء
💠 موضوع:
آموزش و تربیت در خانه، در فقه و روایات اسلامی
برپایی مجلس ذکر اهل بیت علیهم السلام به یاد
ششمین سالگرد بیبی فاطمه سادات امامی و
یادبود مرحوم سیدحسن علمچی
_____________
۱۴۰۱/۳/۱۴ مجلس آقای علمچی، میبد(جلسه اول)
موضوع: آموزش و تربیت در خانه، در فقه و روایات اسلامی.
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و تندرستی برای جناب حجتالاسلامانصاری.
در مبحث تربیت در خانه و نقش خانه به عنوان اولین پایگاه تربیتی کودک، در منبری به مناسبت شب شهادت امام جعفر صادق علیه السلام مقدماتی توسط جناب استاد انصاری بیان شد. در این مجلس جناب استاد مطالبی رو بر این مقدمه افزودند؛ اولین مسئله و نکتۀ قرآنی که یادآوری کردند بحثی است که قرآن کریم در ارتباط با خانه و جایگاهی که اهل ایمان در آن زندگی میکنند، مطرح میکند. خدای متعال برای جایگاه و محل زندگی انسان مومن، حساب خاصی باز میکند. نمونه اش در این آیه که برای اهل معرفت است:«الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ . همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند؛ (و میگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!»(۱۹۱/آل عمران، ترجمه مکارم شیرازی).
این آیات نشان میدهد که این قیام و قعود در خانه است نه مسجد. اصل و اساس در خانه است. اکثر مفسرین شاید به این مسئله دقت نکردهاند که قرآن وقتی میگوید به پهلو آرمیده(علی جنوبهم) نمیتواند در مسجد رخ دهد و این بدان معنا است که خانه باید جای ذکر باشد و خوشا به سعادت آنان که خانههایشان محل ذکر باشد. در روایات آمده است که خانه های اهل ایمان که ذکر خدا و یاد خدا در آن صورت میگیرد، برای اهل آسمان مانند ماه و ستارگان، میدرخشد و آسمانیان آن خانهها را نورانی میبینند. از این خانهها، نور معنویت، نورانیت آسمانی الهی میبینند. به همین دلیل تا میتوانید در خانه ها ذکر بگویید. خوش به سعادت مومنی که در خانه اش صدای ذکر، توسل، روضه و تلاوت قرآن بلند است. برای جایگاه و منزلی که آدمی در آن زندگی میکند نباید کوتاهی کرد. قرآن کریم و اهل بیت(ع) برای این خانه ها توجه خاص دیگری دارند. با نورانی کردن خانهها، مسجد، کلاس، کسب و کار و حتی محیطهای آموزشی بیرون از خانه نیز نورانی میشود. به امید آنکه ازخدا بخواهیم تا خانه هایمان مرکز نور شود. (نیازمند ویرایش)
_____________
۱۴۰۱/۳/۱۵ مجلس آقای علمچی، میبد(جلسه دوم)
موضوع: آموزش و تربیت در خانه، در فقه و روایات اسلامی.
با صلوات بر محمد و آل محمد و توفیقات روز افزون برای جناب حجتالاسلامانصاری.
در این مبحث جناب استاد به آیه ای از سوره ذاریات اشاره کرده و فرمودند این جزء مقدمات بحث است. «فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ و[لى] در آنجا جز یک خانه از فرمانبران [خدا بیشتر] نیافتیم» (۳۶/ذاریات). این آیه مربوط به داستان لوط است که در بین آنها فساد جنسی بیداد میکرد و چون موقع عذاب آنها رسید، خدای متعال میفرماید ما در این شهر نیافتیم الا یک خانه را مسلمان و آن خانۀ لوط است. حضرت ابراهیم در آیه ای دیگر تصریح به این مسئله دارد که چطور قوم لوط عذاب میشوند ؟ و خداوند میفرماید ما مومنین را نجات میدهیم:«قَالُوا یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَنْ یَصِلُوا إِلَیْکَ ۖ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَکَ ۖ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ ۚ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ ۚ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ .فرشتگان به لوط گفتند: ما رسولان پروردگار توایم و هرگز دست آزار قوم به تو نرسد، تو اهل بیت خود را در پاسی از شب از این دیار بیرون بر و از شما هیچ کس نباید وابماند جز آن زن (کافر) تو که آن هم با قوم تو باید هلاک شود. همانا وعده عذاب صبحگاه است، آیا صبح نزدیک نیست؟!»
جناب استاد به این دلیل از این آیه نام بردند که آموزش در خانه چنان ارزشمند است که قرآن به خانه ای که در آن تعالیم و معارف الهی آموزش و رشد داده شده، نظر رحمت دارد و عذاب را بر چنین خانه ای نازل نمیکند. خانه مرکز ثقل تربیت الهی- انبیایی است و پایگاه مهمی در نشو و نما و پیریزی شخصیت افراد از کودکی است. خداوند در آیاتی از قرآن به داستان لوط و خانه اش که تنها منزل مسلمانی و آیین الهی است، نظر ویژه ای دارد و این نشان دهندۀ اهمیت جایگاه خانه در کتاب آسمانی و تعالیم الهی است. در سیرۀ اهل بیت(ع) نیز آموزش اصلی تعالیم الهی حتی دیدارهای خصوصی، نشست های مهم، دعوتهای رسمی و بحث و گفتگوهای پر اهمیت در خانه صورت میگرفته و نقش خانه و پایگاه اجتماعی آن در ترویج تعالیم ائمه، نقش بسزا و ارزشمندی است. تربیت اصلی باید در خانه توسط والدین صورت بگیرد. رابطۀ والد و کودک باید در خانه پایهریزی و محکم شود و شخصیت کودک بر طبق آموزشهای داخل خانه تشکیل شود تا در بزرگسالی در معرض آسیب کمتری باشد. (نیازمند ویرایش)
_____________
۱۴۰۱/۳/۱۶ مجلس آقای علمچی، میبد(جلسه سوم)
موضوع: آموزش و تربیت در خانه، در فقه و روایات اسلامی.
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی برای حجتالاسلام انصاری.
در سورۀ ذاریات یادآوری شد که خداوند بر قوم لوط عذاب نازل کرد و جز یک خانه مسلمان در این سرزمین نبود و از آنجایی که همسر لوط زنی نابکار بود، خداوند فرمان داد تا شبانه و پنهانی از خانه خارج شوند و عذاب بر قوم لوط نازل شد و هلاک شدند. خانه محل ارامش، معنویت و پی ریزی شخصیت کودک است. خانه باید محل عبادت، نیایش، اعمال عبادی و حتی محفلی برای آموزش مباحث دینی باشد. فقط خانه محل آموزش امور شخصی همچون آداب اجتماعی نباشد. کودک باید امور معنوی را از خانه آموزش ببینید. کودکستان، مدرسه و حتی دانشگاهها مراکز مهمی در امر تعلیم و تربیت دینی نیستند و نمیتوانند این مهم را در تربیت فرد اعمال کنند. اصولاً مراکز ثانوی در امر تربیت ضعیف عمل کرده و رسالت خویش را به عنوان خانۀ دوم در امر تربیت به طور کامل انجام نرسانده اند. خانه باید علاوه بر اینکه محل آرامش و تربیت همه سویه باشد، باید در ظاهر و فضا نیز به امر تربیت دینی بپردازد. در روایات آمده است که خانههای خود را مانند خانههای یهود نکنید.
یکی از عیبهای بزرگ یهودیان این بود که نماز و عبادات خود را از خانه به کنیسه بردند و به تقلید از آنها مسیحیان نیز عبادات و آیین عبادی خود را به کلیسا بردند و خانه ها علنا از محل عبادت و نماز و نیایش خالی شد. در خانه باید موقع نماز تکاپو و تحرک باشد. خانه ای که در آن نماز خوانده نشود نباید توقع داشت که فرزندان در این خانه نماز خوان شوند. خانه باید اولین محل تربیت و توجه به معارف دین باشد و باید رنگ و بوی اهل بیتی و نورانیت الهی داشته باشد. علی الخصوص در خانه های مسلمانان باید بوی رحمت امیرالمؤمنین و بوی تشیع بیاید. کودک باید معارف و عقاید تشیع را نیز درابتدا از خانه بیاموزد. این گونه نهال عشق به اهل بیت(ع) در وجودش کاشته میشود. خانه ها نباید محلی برای گناه و فساد باشد. باید خانه ها را از زشتی و هرگونه آلودگی دور کرد تا بستر مناسبی برای تربیت و آموزش به وجود بیاید. (نیازمند ویرایش)
_____________
۱۴۰۱/۳/۱۷ مجلس آقای علمچی، میبد(جلسه چهارم)
موضوع: آموزش،و تربیت در خانه، در فقه روایات اسلامی.
با صلوات بر محمد و آل محمد و درود و سپاس خدمت حجتالاسلامانصاری.
در جلسات قبل به بعضی از آیات اشاره شد، از جمله آیۀ ۳۶ از سورۀ ذاریات که خداوند اراده کرد که همۀ قوم لوط را به جهت خباثتها هلاک کند به جزء یک خانه که مسلمانی است و از آن خانه حضرت لوط و خانوادهاش به جزء آن زن نابکار و فاسد، شبانه و پنهانی خارج شدند و عذاب نازل شد و همگی که در فساد غرق بودند، هلاک شدند.
آیۀ بعدی که جناب استاد انصاری در این مجلس ذکر فرمودند؛ آیهای است از سورۀ مبارکه نساء که :«یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لَا یَرْضَىٰ مِنَ الْقَوْلِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطًا.آنها زشتکاریِ خود را از مردم پنهان میدارند؛ اما از خدا پنهانی نمیدارند، و هنگامی که در مجالس شبانه، سخنانی که خدا راضی نبود میگفتند، خدا با آنها بود، خدا به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد».(۱۰۸/نساء، ترجمه مکارم شیرازی).
در این آیه که شاید بسیاری از مفسرین به معنای کلمۀ «یُبیّتونَ» توجه نکردهاند اما افرادی همچون جناب شیخ حسین انصاریان و جناب مکارم شیرازی در تفسیر خود اشاره کردهاند که مقصود از این کلمه، خانه ها است. بدین معنی که افرادی در خانه های خود جلسات شبانه گرفته و سخنانی و یا افکار و اندیشه هایی پیریزی میکنند و از مردم مخفی میکنند در حالیکه از خداوند پوشیده نیست. گناه، زشتی، معصیت و بدی را از مردم پنهان میکنند و نمیدانند که خداوند بر همه چیز احاطه دارد و هیچ چیز از خداوند پنهان نیست. با توجه به نظرات جناب استاد انصاری، خانه محل گناه و مرکز افکار و اندیشه های غلط بعضی انسانهاست. اگر چه پوشیده و پنهانی و در کنج خانه ها باشد و این نشان میدهد که اولین مرکزی که قرآن برا آن تاکید و نظر دارد، خانه است نه پایگاه اجتماعی و فرهنگی همچون مدرسه و مسجد، نه ثقیفه یا دارالندوه و یا پایگاه نظامی.
متاسفانه امروزه زشتی اعمال در بعضی از افراد و حتی خانوادهها به جایی رسیده است که به گفتۀ جناب مرحوم سید عبدالحسین طیب(۱۲۷۵_۱۳۷۰ه.ش) در کتاب تفسیر اطیب البیان فی التفسیر القرآن که در دهۀ اخیر به فهرست تفاسیر برجسته در جهان اسلام افزوده شد، در ذیل تفسیر این آیه میگوید که «آن روزی که از مردم پنهان میکنند و از خدا پنهان نمی کنند، گذشته است و امروز علنی گناه میکنند».
امروزه با گناهان زبان، شبهه افکنی، تمسخر معارف دینی و دیانت، کم توجهی به مراجع و علما و بسیاری گناهان از این دست در مرکز خانه های خود، سخنانی به زبان میآورند که خدا راضی نیست. گناه در خانهها مختص به زنا، فساد، فحشا و خمر و یا حتی گناهانی چون روزه خواری که فرد در خانه انجام میدهد نیست، بلکه گناهانی که در بطن خانه ها موجب تخریب افکار و ضدیت با دین و معنویت و رشد این تعالیم غلط در ذهن کودکان و افراد خانواده میشود که در مرکز خانه اتفاق میافتد و موجب نشر بی دینی میشود.
خانه ای که در آن معنویت نباشد، مخروبه ای مزین به آرایش ظاهری است که گنداب آن نه تنها فرد بلکه به جامعه نیز آسیب میزند. همانطور که در این آیۀ شریفه باید توجه کرد که در کلمۀ «یُبیتون»، تا چه اندازه زنده است و اگر اهل علم با دقت در این آیه بنگرند، در مییابند که در این آیه گفته نشده ،خدا بر آنچه میکنند، دانا است بلکه میگوید،خدا بر آنچه آنان میکنند احاطه دارد. یعنی هم علم دارد و هم عکسالعمل خواهد داشت. اینها دلیل بر این است که بر حذر باشید تا در خانههایتان با معنویت بازی نکنید. (نیازمند ویرایش)
_____________
۱۴۰۱/۳/۱۸ مجلس آقای علمچی، میبد( جلسه پنجم)
موضوع: آموزش و تربیت در خانه، در فقه روایات اسلامی.
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی توفیقات روز افزون برای حجتالاسلام انصاری.
از آنجایی که بحث مورد نظر، آموزش و تربیت در خانه و خانواده بر اساس روایات است و در واقع بر اساس دو سرمایۀ ما برای دین (قرآن و ثقلین) است. باید گفت در مذهب ستیزی، ایمان سوزی در مخالفت با شریعت آسمانی، دو منبع مورد هجوم قرار گرفته است یعنی قرآن و حدیث اهل بیت علیه السلام و متاسفانه در این دوران اخیر به اندازۀ کافی به اینها میتازند. طبق مباحث گفته شده باید عنوان کرد در خانهای که این دو رکن دین مورد بیتوجهی قرار گیرد، آن خانه مسلمانی نیست. البته در قرآن کریم، در آیاتی از خانههای مسلمانی نام برده شده است مانند خانۀ لوط در سورۀ ذاریات و همچنین از خانههای غیر مسلمانی که خداوند بر آنان احاطه دارد نیز نام برده شده است مانند سورۀ نساء که خداوند اشاره میکند که در این خانه ها حرفهایی گفته میشود که رضایت خداوند را در بر ندارد و قهر خداوند احاطه پیدا میکند و روزگار صاحبان این خانه را تیره و تار میکند. در آیۀ ۱۰۸ سوره نساء، خداوند به آن رفتارهای ضد تربیتی اشاره میکند که در نهان و پوشش، به صورت جلسات شبانه و مخفی انجام میشود و هیچ بار تربیتی و معنوی را در خود ندارد. در حالیکه میپندارند گناه نیست و سخت در اشتباه هستند. آنجا که پایههای تربیتی و اعتقادی ،پایه گذاری میشود و رفتارهای ضد تربیتی اتفاق میافتد، دقیقا محل آسیبهای فردی و اجتماعی و هنجارشکنی های تربیتی است که ضرر و زیان غیر قابل جبرانی در تربیت فرد بر جای میگذارد. چه بسا آنجا که چرخ دین از هم پاشیده شد، در خانه ها پاشیده شد. سوال این جاست که چرا خداوند در سورۀ نساء و در آیۀ ۱۰۸ به جلسات خصوصی شبانه در خانهها اشاره میکند و سخنی از خیابان، مکانهای عمومی، محفلها و دورهمیها نیست؟ باید پاسخ گفت که در این آیه، درون خراب را بدتر از بیرون خراب میداند و آموزش و تربیت از خانههاست و به قول جناب استاد انصاری:«از خانهها، خانه خراب شدیم». تربیت های اشتباه، لقمه های حرام، افکار غلط و ضد دین و تشیع، عالِم ستیزی، شبهه افکنی و بی توجهی به امام زمان(ع)،… و چه بسیار تعاملات اشتباهی که منشأ آنها از خانه و خانواده است و کودکانی که در چنین محیطی رشد میکنند، از هیچ تعهد و تربیت معنوی بهره نمیبرند و چه بسیار که اسباب گمراهی آنان میشود. البته باید این نکته را در نظر داشت که گاهی در تاریخ و حتی جوامع امروزی شاهد آن هستیم که فرزندان اسباب گمراهی والدین خود شده اند. به طور نمونه عمر سعد فرزند سعد بن ابی وقاص که پدرش فاتح قادسیه و نهاوند است و یا عبدالله بن زبیر فرزند زبیر که پدرش در ابتدا از اصحاب پیامبر بود ولی به دشمن امیرالمومنین بدل شد که همراه با عایشه و طلحه از بانیان جنگ بودند. ابن زبیر کسی بود که سر مختار ثقفی را جدا کرد. عبدالله بن زبیر از گمراهان و دشمنان اسلام بود و حضرت علی(ع) دربارۀ پدر او فرمودند:«زبیر پیوسته یکی از ما و جمعیت ما بود تا این بچه خوک در خانۀ او بزرگ شد». این فرمایش حضرت نشان میدهد که فردی که اسباب تیره روزی و بدبختی زبیر شد، پسرش عبدالله بود و این آموزش ضد دین و ضد تربیت به یقین در خانه اتفاق افتاده است. امروزه بسیاری از جوانان در خیال خام خود، پیشرفت علم و تکنولوژی را مغایر با دین میدانند و با دین ستیزی داعیۀ روشنفکری دارند و پدران و اجداد خود را مردمی اُمل و عامی میدانند که دین و تعالیم دین دست و پای آنها را بسته و مانع پیشرفت آنها شده است. و البته جا دارد که بررسی شود، شاید ریشۀ همین افکار و رفتارهای عده ای از فرزندان در خانوادهها و یا جوانان به نوع تربیت و یا فضای فکری و تربیتی در خانه برمیگردد و سپس عوامل و محیطهای بیرون خانه نیز در تاثیر و تشدید آن موثر بودهاند. (نیازمند ویرایش)
_____________
۱۴۰۱/۳/۱۹ مجلس آقای علمچی، میبد(جلسه ششم)
موضوع: آموزش و تربیت در خانه، در فقه روایات اسلامی.
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و تندرستی برای جناب حجتالاسلام انصاری.
در این مبحث که دربارۀ خانه و تربیت دینی در خانه و خانواده سخن گفته شد، دو آیه از قرآن ذکر شد که در این آیات از خانههای مسلمانی و اعمال و افکار مستولی بر این خانهها از دیدگاه قرآن، نکاتی بیان شد. این دو آیه شامل: آیۀ ۳۶در سورۀ ذاریات که از خانه مسلمانی حضرت لوط، قرآن نام میبرد که در آن قوم فقط، خانۀ لوط مسلمانی است و همسر لوط که زن فاسد است، به امر خداوند بر او و قوم لوط عذاب نازل میشود و هلاک میگردند. آیۀ دوم، آیۀ ۱۰۸ از سورۀ نساء که در آن خداوند از خانههایی یاد میکند که جلسات شبانه برپا کرده و در این جلسات، گناه خود را از مردم پنهان کرده در حالیکه خداوند بر این خانهها احاطه دارد. خانه هایی که توصیفش فقط بی تقوایی است و پر از گناه و تاریکی و ظلمت است. در سوره مبارکه نساء خداوند با مسلمانان مدینه سخن میگوید و میفرماید در مدینه کسانی هستند به ظاهر مسلمان و شب در خانه هایشان حرفهایی میزنند که رضایت خدا در آنها نیست. به گفتۀ جناب عبدالحسین طیب، صاحب تفسیر اطیب البیان:«خانه هایشان کانون فساد بود. در خانه هایشان نقشه میکشیدند که فردا خانۀ چه کسی هیزم ببریم و آتش بزنیم».
در این جلسه جناب استاد انصاری از آیه دیگری نام بردند :«وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا. و آنان هستند که شب را به سجده و قیام نماز در برابر خدایشان روز کنند».(فرقان/۶۴، ترجمه الهی قمشه ای).
این آیه مربوط به خانه های مسلمانی است. خانههایی که صاحبان آنها شب را در حالی به صبح میرسانند که در حال سجده و نماز، ذکر و قیام و قعود هستند. در آیات قبل یعنی آیۀ ۶۳ از همین سوره خداوند اوصافی را برای بندگان خوب ذکر میکند و سخن از بندگان خوب خداست. بندگانی که در زمین با آرامش و فروتنی عبور و مرور میکنند:«وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا.و بندگان خاص خدای رحمان آنان هستند که بر روی زمین به تواضع و فروتنی راه روند و هرگاه مردم جاهل به آنها خطاب (و عتابی) کنند با سلامت نفس (و زبان خوش) جواب دهند».(فرقان/۶۳، ترجمه الهی قمشه ای)
و در ادامه از بندگانی سخن به میان میآید که شب را با سجود و قیام به صبح میرسانند. مفسرین بر این عقیده هستند که کلمۀ «یَبیتونَ» از ماده بیت است و معنای کناییاش یعنی خوابیدن در شب و خوابیدن در خانه است. به این دلیل از این کلمه استفاده شده ، که خانه محل استراحت است و استراحت در شب صورت میگیرد و شب را در خانههای خود و پر از قیام و قعود، صبح میکنند. این آیه نشان میدهد که خانهای که محل آرامش و استراحت است باید آمیخته با عبادت و معنویت باشد. خانه باید رنگ و بوی خدایی و اهل بیتی داشته باشد. فقط محلی برای استراحت و خوردن و خوابیدن نباشد بلکه فرد میتواند بهترین عبادتها و راز و نیازهای خود در دل شب و در خانه انجام رساند. قرآن، خانۀ مسلمانی را خانهای میداند که در آن شب به صبح میرسد با نماز و عبادت . در سورۀ مومنون خداوند فرمود:«مومنون آنان هستند که پیوسته در نماز هستند». کنیزی به مدت سه سال در خانۀ حضرت زین العابدین(ع) بود و بعد از سه سال آزاد شد،مردم اطراف او گرد آمده و از او خواستند تا از خصوصیات حضرت سجاد(ع) با آنان سخن بگوید. کنیز رو به مردم گفت:«مختصر بگویم یا مفصل؟». از او خواسته شد تا مختصر بگوید و کنیز پاسخ داد:« در این سه سال که خدمتگزار حضرت بودم، هیچ شبی بستر خواب برایشان پهن نکردم و هیچ روزی سفرۀ مفصل غذا پهن نکردم». این بدان معنا است که حضرت اکثر روزها، روزه بودند و شبها به عبادت و راز و نیاز با خدای خویش و شبزنده داری میپرداختند و پر سجود و پر نماز بودند و حضرت این اعمال را در خانه انجام میدادند. خانه اگر خانه باشد و اصول معرفتی و تربیتی رعایت شود و اگر خانۀ مسلمانی به معنای واقعی باشد در آن خانه، شیعۀ اهل بیت علیه السلام تربیت میشود.
با تربیت معنوی در کانون خانواده، می توان خانه را به محلی نورانی تبدیل کرد که مانند ستارگان در شب تاریک بدرخشد و محل رفت و آمد ملائک و فرشتگان باشد و همواره مورد رضایت خدا و خوبان. (نیازمند ویرایش)
_____________
فرازی مهم از فرمایشات امام رضا (علیه السلام)
🌺 لَا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الِاجْتِهَادَ فِی الْعِبَادَهِ اتِّکَالًا عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام
لَا تَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِهِمْ اتِّکَالًا عَلَی الْعِبَادَهِ فَإِنَّهُ لَا یُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَرِ
عمل صالح و تلاش در عبادت خدا را با تکیه به محبت اهل بیت رها نکنید و همچنین محبت اهل بیت علیهم السلام و تسلیم امر آن ها بودن را با تکیه به عبادت ترک نکنید زیرا هر یک از این دو (عمل صالح و محبت اهل بیت علیهم السلام) بدون دیگری پذیرفته نیست.
📚 بحارالانوار ، چاپ بیروت، جلد ۷۸، ص۳۴۷-۳۴۸
@menbar_ansari
_____________
◀️ سخنرانی
مجلس ذکر اهل بیت علیهم السلام
◀️ یزد، خیابان شهید مطهری، نرسیده به سه راه شحنه، کوچه شهید باقرزاده، منزل حاج یدالله کوچهبیوکی
از دوشنبه ۲۳ تا پنجشنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۱
💠 ساعت ۲۱:۳۰ تا ۲۲
💠 موضوع:
غیبت امام مهدی(عج) در کلام امام صادق (ع)
دنبالۀ بحث
_____________
۱۴۰۱/۳/۲۳ منزل آقای کوچه بیوکی، (جلسۀ اول)
موضوع: غیبت امام مهدی(عج) در کلام امام صادق(ع).
با صلوات بر محمد و آل محمد و عرض ادب و ارادت خدمت جناب حجتالاسلام انصاری.
موضوع مورد نظر در جلساتی در مجالس قبلی در مورد آن صحبت شده است و جناب استاد انصاری به ادامۀ همین موضوع در این مجلس پرداختند.
از نظر ایشان، این مبحث، پاسخی است به شبهاتی که اخیراً مطرح میکنند و در جامعۀ شیعه مورد استفادۀ نادانها قرار گرفته است و برخی در این جوامع را تحت تاثیر قرار داده است.
یکی از عناوین مطرح شده در این جلسات، این است که بحث امام زمان(عج) از مباحث جعلیۀ شیعۀ صفویه از چهارصد سال پیش است و سابقۀ این موضوع را از دوران صفویه میدانند در حالیکه در مبحث مطرح شده، موضوع امام زمان(عج) در کلام امام صادق(ع) به عنوان پیشوای جهان اسلام در دوازده قرن پیش که دربارۀ امام مهدی(ع) سخن گفته شده، مورد بررسی و تبیین قرار میگیرد. و حضرت در مورد چگونگی ظهور امام زمان ارواحنا له الفداه بیاناتی دارند و این نشان میدهد که چنانچه امام صادق(ع) در این باره سخن گفتهاند، پس این مبحث یک ارزش هزار و دویست ساله دارد و چگونه از دورۀ صفویه شکل گرفته است؟ و امر مسلم است که حکومت صفویه در قرن دهم استقرار پیدا کرده است و در نتیجه چگونگی ظهور حضرت مهدی(ع) و بیاناتی دربارۀ امر غیبت مرتبط با حکومت صفوی نیست.
اما نکته ای که مطرح میشود، این است که چرا با مسئلۀ امام زمان درگیر میشوند؟ آیا با دیدگاه وجود امام زمان مشکل دارند؟ ولی باید گفت تعداد زیادی دیدگاه راجع به ادیان دیگر و جهان پیرامون ما وجود دارند که حتی گاهی غلط هستند و با راجع به مکاتب نو پدید و نو ظهور، ولی هیچ تاختن و یا ایرادی بر این ادیان و مکاتب نیست ولی به خود اجازه میدهند به مسئلۀ امام زمان(عج) بتازند. طرح مباحثی همچون موضوع مورد نظر «غیبت امام مهدی(عج) در کلام امام صادق(ع)» کوبیدن در دهان یاوه گویانی است که مسئلۀ امام زمان(عج) را مسئلهای نوپدید میدانند.
این شبهه پراکنی برای آدم بیسواد کم فهمی که در جامعۀ شیعه است و به دلیل مشکلات عدیدۀ اجتماعی،اقتصادی با دین تضاد پیدا کرده، این شبهه را به عنوان راحت الحلقوم میگیرد.
در این جریان علاوه بر مسئلۀ شبهه افکنی، نکتۀ دیگری هم متوجه میشویم و اینکه دولت آل بویه نیز شیعه بودند وصد سال هم حکومت کرده از دوران شیخ صدوق الی نیمی ازشیخ طوسی. اما نکته این جاست چرا مبحث امام زمان(عج) را به دوران صفویه منسوب میدانند؟ به این دلیل که ریشۀ تاریخی آن کمتر میشود. چون صفویه هم خوبی داشتند و هم بدی. در زمان صفویه برای اولین بار و آخرین بار تصمیم گرفتند که مرزهای تشیع و کشور شیعه را مشخص کنند و مذهب شیعه را رسمی کنند. صفویه یک وحدت مشترک و نقشه واحد به کشور داد در حالیکه اولین عزاداری رسمی سیدالشهدا (ع) در دوران آل بویه اتفاق افتاد. ولی به آل بویه نمیتازند و به صفویه میتازند. و همین دولت آل بویه بعدها با روی کارآمدن سلجوقیان دشواری های زیادی برای جامعه به وجود آورده و در نهایت با آمدن مغول ها جهان اسلام نجات پیدا کرد. این مباحث از این جهت اهمیت دارد که ما را با این جریان آشنا میکند که چرا دولت صفویه برای ما درشت است؟ چون صفویه پایهگذار سیاست جغرافیایی ایران شد و هنوز به لطف الهی تخریب نشده است. دیدن یک کشور رسمی شیعه که منادی نام امیرالمومنین(ع) است برای شیعه ستیزان و دشمنان اسلام و تشیع سخت است زیرا در اصل این مشکل این پلیدها با تشیع است. (نیازمند ویرایش)
_____________
۱۴۰۱/۳/۲۴ منزل آقای کوچه بیوکی، (جلسۀ دوم)
موضوع: غیبت امام مهدی(عج) در کلام امام صادق(ع).
با صلوات بر محمد و آل محمد و درود و سپاس بی پایان از جناب حجتالاسلام انصاری.
در مبحث غیبت امام زمان (ع) در کلام حضرت صادق(ع) مقدماتی گفته شد، همچنین جناب استاد بیان کردند که اصل بحث پاسخی است در شبهه افکنی های کسانی که موضوع امام زمان را ساختۀ دوران صفویه میدانند. و با جسارت مطالبی علیه شیعه و اعتقادات تشیع مینویسند. به طور نمونه در قرن معاصر یک نویسندۀ مصری با نام احمد امین مصری دربارۀ شیعه مینویسد:« شیعه جمعیتی هستند که طرف علم نمیروند و هیچ عالمی ندارند و عقیدۀ خرافی دارند؛ مثلاً جبرییل به امانت خیانت کرد و باید نبوت را به علی میداد. و یا در ۱۵۰ سال اخیر گفته میشد که سه بار الله اکبر گفتن در آخر نماز که سلام داده میشود و دستها بالا برده و پایین میآید، که به تعبیر قرآن به آن «نحر» گفته میشود، دروغی شاخدار ساختند که شیعه با سه بار روی پا زدن به این معناست که «خان الامین»؛ یعنی جبرئیل امین خیانت کرد!
در این فضا و نعمتها و افتراها که هر روز در شکلهای مختلف و با عناوین مختلف به شیعه و مذهب مقدس تشیع زده میشود، عدهای از سر عناد نیز غیبت امام زمان، اصحاب امام زمان، وجود امام زمان، دعا برای فرج امام زمان و توجه به یاران امام زمان را همه جعلی میدانند و ساختۀ صفویه به شمار میآورند. اگر با دقت به تاریخ ایران و اسلام مراجعه سود، در مییابیم که ایران و مردم ایران ۶۰۰ سال قبل از صفویه علیه امویان به راه افتادند و فریاد «الرضا» سر داده و از خراسان تا بغداد رفتند و بنی امیه را سرنگون کردند ولی متاسفانه بنی العباس حکومت جدید را دزدیدند. پس باید توجه داشت که مبحث وجود امام زمان و غیبت امام زمان ارواحنا له الفداه، یک بحث ریشه دار است. حتی با دقت در عنوان بحث«غیبت امام مهدی(عج) در کلام امام صادق(ع)» میتوان دریافت که وقتی در کلام امام صادق علیه السلام از وجود مهدی و غیبت و ظهور ایشان سخن گفته شده، پس تمام آنچه که ساخته و پرداختۀ دوران صفویه میدانند، مزخرفاتی بیش نیست. امروزه حتی در کتابخانههای بزرگ جهان از جمله کتابخانه هایی در انگلستان و دیگر دانشگاههای معتبر در غیر از جهان اسلام و یا وابسته به جهان اسلام، نسخ خطی وجود دارد که بسیاری از احادیث دربارۀ مهدی(ع) با عبارت« قال صادق(ع)» شروع شده است.
کدام مذهبی سند تاریخی به این محکمی دارد؟ (نیازمند ویرایش)
_____________
۱۴۰۱/۳/۲۵ منزل آقای کوچه بیوکی، (جلسۀ سوم)
موضوع: غیبت امام مهدی(عج) در کلام امام صادق(ع).
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی تندرستی و سلامتی برای جناب حجتالاسلام انصاری.
در مبحث امام زمان در کلام امام صادق(ع)، مقدماتی توسط جناب استاد بیان شد و خاطر نشان کردند که این مبحث، پاسخی به شبهات دشمنان تشیع در مسئلۀ امام زمان ارواحنا له الفداه است. همچنین بیان شد که سخن در باب وجود و غیبت و ظهور حضرت مهدی(ع)، سخنی ۱۲۰۰ ساله است و ربطی به صفویه در ۴۰۰ سال قبل ندارد و ربطی به تقاضای کسانی که میخواهند کار سیاست را پیش ببرند، ندارد.
در مباحثی در همین موضوع که در جلسات دیگری در مرکز استان یزد توسط جناب استاد انصاری مواردی در مورد غیبت امام زمان(ع) در کلام امام صادق(ع)، مطرح شد که در ذیل به اختصار به این موارد اشاره میشود:
۱-حضرت صادق (ع) میفرمایند؛ معرفت و شناخت مهدی(ع) جایگاه اصلی دین و ایمان انسان را نشان میدهد.
۲- انکار امام زمان(ع) در عصر غیبت یعنی در جاهلیت مردن. یعنی مانند ابوجهل و عتبه و آنهایی که با پیامبر خدا درگیر بودند و در جاهلیت مردند.
۳- در کلام امام صادق(ع)، معرفت امام زمان مساوی با تشخیص هویت امام زمان است. از نگاه حضرت، معرفت بدان معنا نیست که فرد معتقد است منجی میآید و زمین را نجات میدهد بلکه امام زمانی که حضرت صادق(ع) معرفتش را به ما یاد میدهند، امام زمان شناسنامهدار است از فرزند پیامبر و نسل علی و فاطمه(ع) و از فرزندان حسین(ع) و از نسل هفتمین امام است. حتی جزئیات ظاهری مانند خال روی گونه نیز مشخص بیان شده است. اگر معتقد به چنین امامی باشیم دیگر هیچ جای انکار وجود ندارد.
۴- ایمان به مهدی در عصر غیبت یعنی آفتاب پشت ابر. تعبیر حضرت این است که که انتفاع و سود برده میشود از وجود مهدی همانطور که مردم از آفتاب بهره میبرند در حالیکه پشت ابر است.
حضرت همچنین میفرماید؛ زمین از هنگامیکه آدم آفرید شد خالی از حجت الهی نشده است و تا قیامت برپا شود خالی از حجت نمیشود و اگر اینچنین نباشد خدا عبادت و پرستش، نخواهد گردید.
سلیمان گفت به امام عرض کردم : مردم چگونه از ولی خدا بهره میبرند؟ و حضرت صادق(ع) فرمودند مثل خورشید پشت ابر. حضرت یک تمثیل منطقی به کار بردند. این تمثیل منطقی یکی از صِناعات خمس منطقی است، که یکی از فنون پنجگانۀ منطق است. در منطق قدیم پنج فن برای بیان حقایق وجود دارد و در این سخن حضرت یک تمثیل منطقی به کار برده شده است. در صناعات خمس ارسطویی میگوید؛ تمثیل منطقی از برهان ضعیف تر است. مرحوم حکیم لاهیجی در کتاب«گوهر مراد» ذکر میکند در سخن انسان عادی مانند من و شما، تمثیل منطقی از برهان ضعیف تر است اما تمثیل منطقی را اگر قرآن و ائمۀ معصوم (ع) به کار برده باشند، از برهان شکل اول یقینی النتیجه تر و بدیهی الانتاج تر است.
امام صادق(ع) تمثیل زده است اما توجه داشته باشیم که فحول فلسفه و منطق در جهان، بر این امر انگشت تاکیدی فوق العاده گذاشتهاند. تمثیل حضرت صادق(ع) از برهان اول که بدیهی الانتاج است، یقینی النتیجه تر است، مانند تمثیل قرآن در مورد مسئلۀ «غیبت» که به تعبیر قرآن، خوردن گوشت برادر مرده خود است. در غیبت، قرآن تمثیل منطقی به کار برده است. این تمثیل قرآن از همه تمثیل های قوی تر است و همچنین در مورد تمثیل حضرت صادق(ع)، تمثیلی منطقی و قوی است. در ادامۀ حدیث که سلیمان می گوید: مردم چطور فیض می برند و امام میفرماید همانطور که از خورشید بهره میبرند وقتی ابر آن را بپوشاند. جناب استاد انصاری ادامه بحث را به جلسه بعد موکول کرده اند. (نیازمند ویرایش)
_____________
۱۴۰۱/۳/۲۶ منزل آقای کوچه بیوکی، ( جلسۀ چهارم)
موضوع: غیبت امام مهدی(عج) در کلام امام صادق (ع).
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و طول عمر برای جناب حجتالاسلام انصاری.
در مباحث قبل عرض شد که این بحث پاسخی به شبهات در مسئله امام زمان است و این سخن را به دوره صفویه مربوط می کنند در حالیکه اصل عینی و مسئله تولد امام زمان(عج) به روایات اسلامی از پیغمبر تا ائمه علیه السلام موجود است. بر حسب نظر اهل پژوهش بیش از هزار حدیث از شئون آخرالزمان وجود دارد ولی امروزه پژوهشگران که در این دو سه دهۀ اخیر کار کردند، تعداد این احادیث را بیش از دو هزار حدیث می دانند. همانطور که در جلسۀ گذشته یاد شد، امام صادق(ع) می فرماید انکار امام زمان یعنی کفر و همچنین انکار امام زمان یعنی مرگ به جاهلیت مثل اجداد ابوسفیان قبل از اسلام و مورد بعد آنکه در روایات و کلام امام صادق(ع) بحث امام زمان و شخصیت منجی که نجات می دهد، مبهم نیست، بلکه یک آدم با شناسنامه مشخص و دقیق است. امام زمانی که امام صادق(ع) معرفی می کنند دارای تشخیص هویت است. بحث دیگری که از سخن امام صادق(ع) مطرح شد، این که ایمان به حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت چه منفعتی دارد؟ و پاسخ آن در حدیثی بود که از سخن امام صادق مطرح شد، آن زمان که سلیمان از امام سوال کرد در عصر غیبت مردم چطور از وجود امام زمان استفاده می کنند و نحوه انتفاعشان به چه صورتی خواهد بود؟ و حضرت پاسخ دادند همچنانکه از خورشید بهره می برند وقتی ابر ها خورشید را می پوشاند. علامه مجلسی میفرماید ۸ وجه برای این استفاده از آفتاب پشت ابر وجود دارد در این هشت وجه، مورد اول آنکه آفتاب پشت ابر همیشه پس ابر نمی ماند. آفتاب همیشه هست و انتظار آفتاب می رود و عقلایی است گاهی آفتاب از پشت ابرها بیرون میآید و فردی می بیند و شاید فردی دیگر آن را نبیند اما دلیل بر آن نیست که تمام ساعات و لحظات پشت ابر بماند و همچنین حرکت ابرها یک تمثیل قرآنی است در این تمثیل آفتاب پشت ابر جزء لوازم تمثیل است. این تمثیل پاسخی است به انکار کنندگان.اما متاسفانه در روزگاری که ما زندگی میکنیم بر خلاف این فرموده های پیشوایان، شخص یا اشخاصی منکر دیدار هستند و حتی دسته هایی منکر امام زمان هستند و گروهی دیگر که منکر امام زمان نیستند اما منکر دیدار امام هستند. در متن توقیع واحدی که متضمن یک توقیع از امام زمان هست ابهام هایی وجود دارد. در متن این خبر واحد عبارت اینگونه است که حضرت ولیعصر به حسب این توقیع شفاهی به سفیر چهارم جناب علی بن محمد سمری رحمت الله علیه فرمودند: به شیعه بگو من سفیر آخرم . در بین ۶ روز آینده به رحمت الهی خواهم پیوست و اما بعد از من هرکس ادعای مشاهده بکند دروغگویی بسیار کذاب و تهمت و افترا زننده است. این توقیع در متن خود هم ابهام دارد اما احادیث ما دارای متشابهات و محکماتی است و این خبر باید برگردد به خبری که محکم است. در روایات امام زمان است که افرادی امام را می بینند اما نمی شناسند مگر جایی که خود امام زمان بروند. اگر در غیبت کبری هر کسی بگوید من امام زمان را دیدم او را کذاب بدانیم با توجه به روایاتی که وجود دارد زیرا مشاهده یعنی کسی که ادعای مشاهده کند در عربی مشاهده به معنای روئیت است و عربی فصیح یعنی هر دو طرف با هم ارتباط داشته باشند و هر کس ادعای ارتباط با امام زمان دارد دروغگو است. بر طبق فتوای۵۴۶ در توضیح المسائل جامع آیت الله سیستانی اگر فردی ادعای ارتباط خاص با امام زمان و همچنین تعیین وقت خاص برای ارتباط در دوران غیبت کند، دیگران موظف هستند، ترتیب اثر ندهند و او را تصدیق نکرده و به سخن او اعتماد نکنند. (نیازمند ویرایش)
_____________
۱۴۰۱/۳/۲۷ منزل آقای کوچه بیوکی، (جلسۀ پنجم)
موضوع: غیبت امام مهدی(عج) در کلام امام صادق(ع)
با صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی توفیقات روز افزون برای جناب حجت الاسلام انصاری.
در موضوع مطرح شده در جلسات اخیر، که با عنوان غیبت امام زمان ارواحنا له در کلام امام صادق(ع) بود، به چهار بحث مهم از کلام امام صادق(ع) پرداخته شد: ۱- انکار مهدی در عصر غیبت یعنی بی دینی ۲- نشناختن مهدی در عصر غیبت یعنی به مرگ جاهلی مردن.۳- امام در معرفت و شناخت حضرت مهدی به کلیات بسنده نکردند بلکه به جزئیات نیز پرداختند، مانند خال بر گونه راست و این نشانه نه فقط برای بیان زیبایی چهره است بلکه برای دقت در جزئیات میباشد و حتی اصل و نسب و جزئیات تولد امام نیز برای شناساندن بهتر پرداختند. ۴- مردم از وجود حضرت استفاده می کنند مانند آفتاب پشت ابر. علامه مجلسی ۸ وجه برای تمثیل امام صادق ذکر می کند یک مورد از آن را در جلسه گذشته مطرح شد و آن تمثیلی بود که امام زمان را میتوان دید و ایشان در دوران غیبت مانند آفتاب پشت ابر هستند یعنی نه ابر دائمی است و نه آفتاب تاب مستوری دارد و در ادامه بیان شد که توقیع شریفی را سفیر چهارم امام در بستر نقل کردند که شامل مواردی بود از جمله جناب سفیر فرمود که آقا امام فرمودند به من که باب سفارت بسته شد، دوم آن که من در شش روز آینده دعوت حق را لبیک خواهم گفت و سوم اینکه حضرت فرمودند آگاه باشید شیعیان که هر که ادعای مشاهده کرد بسیار دروغگو و افترا زننده است. خبر واحد است. دلالت مبهم. در این دلالت جای بحث است به همین جهت علمای ما سخن گفتند و اینکه مشاهده به معنای دیدن نیست وگرنه از کلمه رویت استفاده می شد و مشاهده یعنی ارتباط و دیدار دو طرفه. بزرگانی دیگر چون حاجی نوری، علامه طبرسی، در باب بستن سفارت گفتهاند: این بدان معنا نیست که دیگر دیدار نداریم. منظور این است که مشاهده دیگر وجود ندارد یعنی حضرت دیگر سفیر در غیبت کبری ندارند و غیبت کبری آغاز شده است. تفاوت این است که در طول شصت سال غیبت صغری حضرت سفیر داشتند و در غیبت کبری دیگر سفیر ندارند و جناب حجتالاسلام انصاری علت تکرار این مطلب را چنین بیان میکنند:« به این دلیل که منکران آن حضرت در غیبت و همچنین تردیدکنندگان این را پیراهن عثمان کردهاند». برای اینکه هر کجا از امام زمان اسمی بیاید می گویند این چطور میشود سفارت بسته شده ولی رویت که بسته نشده فردی که زنده و حی است، و مردم به واسطۀ او روزی می خورند. و این ادعاهای مبنی بر انکار و تردید، بی اساس و پایه است. دعا و احادیث و روایات، زیارت آل یاسین، دعای ندبه دعای روز جمعه، صلوات ضراب اصفهانی و صدها دعامبنی بر وجود امام زمان است و شیعه اهل درک و توسل به امام زمان اگر ادعا بر حال خوب پیدا کردن در توسل به حضرت ولیعصر پیدا کند، نشان از درک و حضور قلب درست و واقعی است.این دیگر کذب نیست. سخن این است که همه کس را می بینیم ولی او را نمی بینیم و این بدان معنی نیست که امام زمان دیدنی نیست، خیر.
اما در پایان سفارت و در دوران غیبت کبری، اگر کسی مدعی شد من ارتباط خاص با امام زمان دارم یا اطرافیانش مدعی شدند که دارای ارتباط خاصی با امام زمان است، دروغگوست ولی اگر شخصی بیان کرد، توسل پیدا کردم و حالی خوبی پیدا کردم از قراین متوجه میشوی که به درکی رسیده است. بسیاری امام زمان را می بینند اما او را نمی شناسند و موارد خاصی بعد از دیدار متوجه میشوند که حضرت بوده است. راوی می گوید من به سفیر سوم عرض کردم طالب دیدار امام زمانم و ایشان گفتند دیدار حضرت جزء عظائم الهی است. بسیار جایگاه ها باید مهر بخورد تا چشم به این فیض برسد و دل باید چنان پاک و جان چنان آگاه و چشم چنان اشک ریخته باشد و طالب دیدار حضرت باشد تا این عظائم الهی شامل حال او بشود دلیل دیگر بر اینکه مشاهده مبنی بر روئیت نیست، سخن بزرگان است به طور مثال یکی از این بزرگان بزرگان شیخ الطائفه شیخ طوسی است که این توفیق را داشته است که در کتاب الغیبه همین توقیع را نوشته است که هر که ادعای مشاهده کرد باید تکذیب کنیم مثل سید بحرالعلوم سید طاووس مهزیار و غیره؟ کتاب الغیبه که این توقیع را ذکر میکند اما در صفحه ۲۷۶ کتاب یک فصل دارد که تعدادی روایات را بیان می کند و شیخ طوسی میگوید: فصلی در کتاب الغیبه باز می کنم که در این فصل متضمن حکایات به گزارشاتی است که امام دوازدهم و حضرت حجت را دیده اند در حالی که ایشان را نشناختند یا اینکه بعد از اتمام دیدار شناختند و شیخ طوسی می گوید که این روایات قابل شمارش نیست و این در حالی است که از آغاز غیبت تا سال ۴۶۰ دو قرن می شود و در حالی است که تازه در دو قرن گذشته می گوید نمی شود جمع کرد.
پس معلوم میشود مشاهده به معنای دیدن نیست سپس شیخ طوسی می گوید من به اندازه گنجایش کتاب ذکر می کنم شیخ طوسی اولین گزارش را از ابراهیم کوفی ذکر می کند در این روایت بیان میکند که مشاهده به معنای دیدار دو طرفه نیست و ارتباط دو طرفه و خاص و شناختن امام نیست. (نیازمند ویرایش)
_____________
کانال واتساپ؛
https://chat.whatsapp.com/FgKYbi1lkbDJomrcfXNczW
کانال تلگرام؛
https://telegram.me/menbar_ansari
یک نظر بگذارید