مرثیه می گیرم زمستان بی برگ را

برای برف
برای بارانبرگ زمستانی
برای بوته های بی پناه بیابان
برای گونه های گیاهان
مرثیه میخوانم.
برای لک لک هایی که رفته اند
برای پرستوهای بی کوچ
برای کوچه های بی نم
برای ابرهای نزار سترون
برای ناودان های خشکیده بر لب بام
برای چشم های بی منظره ام
برای خاطره های کهنه ی باران و سبزه و رود
مرثیه می خواهم

 

یزد. 2 بهمن 95

    اولین دیدگاه را شما بنویسید

ارسال دیدگاه