غم جدایی را…
اگر ز غصه نگویم، چه میتوانم کرد؟
و ره به ناله نپویم، چه میتوانم کرد؟
شکسته می شود آخر، بلوری اشکم
تو را به اشک نشویم، چه میتوانم کرد؟
دو دستِ دعاخوانت را ز خاطره هایم
اگر سراغ نجویم، چه میتوانم کرد؟
خدا سبوی محبت، به قلب خوبت داد
ولی شکسته سبویم، چه میتوانم کرد؟
تو را به آبیِ دریا اگر شباهت هست
من آبِ رفته ز جویم، چه میتوانم کرد؟
مرا کبوترِ مِهری، خدا سپرده بود
که پرکشیده ز کویم، چه میتوانم کرد؟
تمامِ رنجِ تو را با حکایتِ ایام
و شرم ِ مانده به رویم، چه می توانم کرد؟
توانِ شرح ندارم، غم جدایی را
که بغض، بسته گلویم، چه میتوانم کرد؟
مسیر جاده ای یزد – قم
شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸
۱۷ ربیع الثانی ۱۴۴۱
پی نوشت؛
تصویر مادرم ، هفتاد روز پیش از درگذشت، صحن مسجد اعظم قم، هنگام زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها.
5 دیدگاه
م.بیات
خدایش رحمت کند... روحش شاد... و بازماندگانش سلامت و سربلند و بهره مند از طول عمر با عزت و سعادت...
حسین انصاری
خداوند رفتگان شما را نیز بیامرزد. پاداشتان فراوان
م.بیات
انشالله...
م.بیات
سراینده شعر بالا، خودتان هستید؟؟؟
حسین انصاری
بله گرامی.