حسین انصاری
فروردین 1, 1391
0
0
باز دیشب
پشت آن پنجره ها
همه ی خاطره و احساسم
زیر باران بهاری جا ماند.
از همین فاصله هم می شد دید
پشت آن پنجره ها
یک نفر
حوصله ی کوچه نداشت.
باز آفتابی شده بود
نیمه شب
شرشر عشق از ناودان
حجم اندیشه، آبی شد
مژه هایم خیسید
و لی
یک لحظه زمان، حال نمی داد
یک نفر عابر این کوچه نبود…
سرکان ۴/۱/۸۹
اولین دیدگاه را شما بنویسید