در خم کوچه ها

در خم کوچه ها

 

گم کرده پنجره را پیچ کوچه ها

پوشیده روی تو با پیچ کوچه ها

دزدیده زنگ صدای تو را، سال هاست

از ذهن خانه ی ما پیچ کوچه ها

در گیر و دار این همه باد و بادگیر

تفتیده باز چرا پیچ کوچه ها

از بس برای آمدنت سر کشیده ام

سر خورده کرده مرا، پیچ کوچه ها

یعنی که سرنوشت پر از پیچ و تاب ما

پیچیده تر شده با پیچ کوچه ها

یزد. شهریور 1390

    اولین دیدگاه را شما بنویسید

ارسال دیدگاه