بازشناسی پیامبر(ص) در سایه سخن امام صادق(ع)

نگارش در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۹۰ | ارسال شده در بخش تاریخ اسلام و تشیع، مقالات | هیچ نظری

 بازشناسی پیامبر(ص) در سایه سخن امام صادق(ع)

ضرورت بازشناسی تازه‌ی پیامبر(ص) به دو مسئله اصلی پیوند دارد. یکی این‌که نگاه سنت دینی، به ویژه قرآنی، ما را به الگوگیری از پیامبر(ص) و زندگی و منش او فرا خوانده است و شناخت الگویی از شخصیت پیامبر(ص) را وظیفه‌ی مؤمنان، خداباوران و آخرت شناسان می‌داند. مسئله دوم گستردگی و عظمت شخصیت پیامبر(ص) است.

به تعبیر مایکل هارت، “محمد(ص) برترین نفر در تاریخ بشریت بوده که بیشترین و بزرگ‌ترین تأثیر را در جامعه‌های انسانی معاصر خود و پس از خود برجای گذاشته است که هنوز نیز قدرتمندانه دنباله دارد و روز به روز بر دامنه‌ی آن می‌افزاید”. انسان‌های بزرگ مانند اقیانوس‌اند. هر تاریخ که به اکتشاف در آن‌ها پرداخته شود، پرده‌هایی تازه و رمزهایی ناگفته از آن‌ها خودنمایی می‌کند و شگفتی می‌آفریند و تازگی می‌آورد. به همین‌رو در متون دینی، از آنان باعنوان‌هایی چون دریای بیکران، حقیقت‌های دیرشناختی یا غیر قابل شناخت جز برای کسانی اندک «جلوه بزرگ خداوند» یاد می‌شود.

با این اوصاف به جهت محدودتر شدن بحث، ضرورت بازشناسی پیامبر(ص) به سخن و کلام امام صادق(ع)محدود شد. زیرا  به درستی امام صادق(ع) نوکننده‌ی رسالت پیامبر(ص) و باز آفریننده‌ی آن است. او بود که باورهای فروریخته و بنیادهای غبارگرفته را دوباره آشکار کرد و اندیشه‌های خردبنیاد را با طراحی دوباره پیش رو نهاد و خردپذیر ساخت. پس این نگاه تازه را باید از چشم‌انداز سخن امام(ع) آموخت. به یادآوری این نکته ضروری است که سخن معصومان(ع) حتی گاهی یک معصوم(ع) همه جا و همه وقت یکسان نیست و با یکدیگر تفاوت دارد. این تفاوت‌ها همچنان‌که به سربستگی یا تفصیل؛ یا ناسخ و منسوخ؛ اصلی یا فرعی؛ و … تقسیم می‌شود، گاهی هم به محکم یا متشابه بودن حدیث برمی‌گردد. بر این پایه در بحث بازشناسی پیامبر(ص) در میان انبوه حدیث‌های رسیده از آن امام(ع)، کلامی هست که جایگاه محکمی دارد و باید به عنوان سخن معیار در موضوع این مقاله از آن یاد کرد. این حدیث را احمد بن محمد خالد برقی (م  ) و سپس کلینی (م  ) با اسناد خود از همو روایت کرده است. امام صادق(ع) در این حدیث، شریعت همه‌ی انبیای بزرگ را که به پیامبر(ص) اعطا شده است البته در سه محور اصلی یاد می‌کند و سپس به یادکرد[۱] پاره‌ای از فروعات شریعت و یا برخی از ویژگی‌های خاص پیامبر(ص) می‌پردازد.

سه محور در این روایت عبارتند از:

توحید و یکتاپرستی
گشایش زندگی در سایه‌ی دینی فطری
رهایی و آزادی انسان
و امام(ع) این‌ها را اسباب برتری و فضیلت شناخته شده‌ی پیامبر(ص) در جهان می‌داند. شگفت آن‌که جایگاه نماز و زکات و روزه و … را پس از این موارد یاد می‌کند و متأخر از آن‌ها نه متقدم یا همرتبه‌ی با آن‌ها، وظایف نخست پیامبری محمد(ص) این‌هاست. پس از استقرار محورهای سه‌گانه نوبت به مسائل فرعی دیگری، مانند: نماز و زکات و روزه و حج و امر به معروف و نهی از منکر و حلال و حرام و … می‌رسد. این نگاه اصولی پایه‌ها و اصول شریعت پیامبر، با نهایت تأسف در درازای تاریخ شریعت و فقه اسلامی، کم رنگ گشته و به فراموشی سپرده شده است.

یکی از پژوهشگران کتاب «بحارالانوار» پنجاه سال پیش درباره‌ی این آسیب ویرانگر در جامعه اسلامی می‌نویسد: «رهبانیت که همان گوشه‌گیری از مردم و پناه بردن به دیرها یا غارها و دل کوه‌ها، برای عبادت بود و پرسه‌زنی در شهرها که در حقیقت تعطیلی مشاغل و رها کردن کارهایی با اهیمت در جامعه است مانند صنایع و تجارت‌ها که در میان مسیحیان شایع شده بود با آن‌که در دین عیسی(ع) هم نبود و بدعت به شمار می‌آمد، به وسیله‌ی آنان در سرزمین‌ها و آیین‌های دیگر هم منتشر شد. تا آن‌که اسلام ظهور کرده و آن را برای جامعه، کاری زیان‌بار شمرد که اساس تمدن را ویران و حقوق انسانی و قوانین بشری را پایمال می‌کند. از این‌روی پیامبر(ص) بنیان رهبانیت را ویران کرد و پایه‌های آن را فروریخت و فرمود: «نه رهبانیت و نه سیاحت». و آن‌گاه اساس دین را بر چیزهایی بنا نهاد که کار دنیا و آخرت را سامان می‌داد و قانون‌هایی گذارد که اجرا کنندگانش را به رستگاری دو سرا می‌رسانید. به همین سبب، دعوت او به نماز بیشتر از دعوت او به تجارت و کشاورزی و ازدواج نبود و نگاهش به آن‌چه که زندگی دنیایی را اصلاح می‌کند کمتر از نگاه به اصلاح آخرت نمی‌شد. به همین دلیل خودش را به «صاحب دو چشم» توصیف می‌کرد. این بود آن‌چه که پیامبر اسلام، پیامبر حکمت و رحمت آورده بود ولی نمی‌دانیم که مسلمانان چگونه از این قانون‌ها و معیارهای اسلامی و آموزه‌های پیامبرشان، غافل شدند و تحت تأثیر چیزهایی قرار گرفتند که پیامبر از آن‌ها پرهیزشان داده بود؟ و چگونه آموزه‌های رهبانیت در آن‌ها کارگر افتاد؟ و از کجا گرفتار این بیماری مزمن و زهر کشنده شدند؟ تا به روزگار ضعف و ناتوانی افتادند و در چنگال زیردستان دیروز خود، اسیر شدند»[۲]

آری، پیامبر برای بنیان‌گذاری سه مسئله آمده بود: معنویت، زندگی و آزادی، هنوز هم این‌ها مسائل اساسی حیات بشری را تشکیل می‌دهد. درک بیشتر این سه مسئله را با ذکر نمونه‌هایی از سخن امام صادق(ع) بهتر می‌توان فهمید. در ذکر این نمونه‌ها استفصاد کامل و یا انتخاب حساب شده‌ای به کار گرفته نشده است بلکه بیشتر نمونه‌هایی است که بتواند خواننده را قانع کند و او را با افق گسترده‌ی ذهن و آرمان محمد(ص) آشنا بسازد.

——————————————————————————–

[۱] –

[۲] – بحارالانوار، جلد ۱۶، ص ۳۳۰، اسلامیه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این نوشته بخشی از مقاله ای با همین عنوان است که در تاریخ ۱ مهر ۱۳۹۰ در سایت ششم به نمایش گذاشته شده است.

یک نظر بگذارید