روضه‌ای برای روضه ها (یکم)

نگارش در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴ | ارسال شده در بخش در حاشیه منبر، گاه نوشت ها | ۴ نظر

حسین انصاری

قطعه‌ای از منبر یکی از روحانیان تاحدودی سرشناس و به اصطلاح اهل ولایت را دیدم که در باره طبقه بندی و تیپ شناسی دشمنان سیدالشهدا علیه السلام در کربلا سخن می گفت. ظاهراً بنا به قطعه‌ای که من دیدم، نظر کلی ایشان این است که دشمنان امام حسین علیه السلام در کربلا به دلایل مادی و پول‌پاشی حکومت عبیدالله یا به دلیل ترس و فشار حکومت عبیدالله به جنگ با حسین (ع) نیامده بودند. زیرا اولا چنان ابهت و ترسی از حکومت عبیدالله وجود نداشت که افراد را ناچار به آمدن کربلا و جنگ با امام بکند و دوم اینکه حکومت یزید را از بزرگترین اختلاس‌گران حقوق بیت المال باید به حساب آورد. آنها اموال مردم را چپاول کرده واز مردم بیگاری می کشیدند و مردم را مزدور خود می کردند.

گوینده پس از ذکر این دلایل، نتیجه می گیرد که آنچه مردم را در برابر امام حسین علیه السلام قرار داد، نتیجه عملیات سقیفه بود. تبلیغات منفی حکومت علیه اهل بیت (ع) عامل اصلی برای رودر رو کردن مردم با امام ع بود. آنها به مردم گفته بودند که علی و خاندانش براندازند، علیه نظام مردم‌سالاری دینی برآمده از آرای مردم در سقیفه، ایستاده‌اند. ایشان جملات دیگری مشابه همین عبارات دارند که نیازی به ذکر همه آنها نیست و به همین اندازه کفایت می کند.

بنا بر وظیفه حسینی خود و در جهت بررسی این اظهارنظر چند مطلب را فهرست وار متذکر می شوم.

اول، اینکه نیش زدن به حکومت و نظام جمهوری اسلامی ایران، به این صورت و به بهانه و در قالب بررسی یک امر تاریخی، سخنی غیر علمی و نادرست است. مردم سالاری دینی یک اصطلاح مهم و تأثیرگذار و برآمده از اصول و پایه های تفکر سیاسی شیعه و جزیی از فلسفه سیاسی تشیع است که مراجع بزرگی از شیعه در پشت ارائه و انتشار آن قرار دارند. از آخوند خراسانی و شاگرد برجسته‌اش نائینی تا امام خمینی و دیگران.

آنچه که در سقیفه بنی ساعده، اتفاق افتاد، مخالفت با نص غدیر بود و از اساس باطل بود. در سقیفه، نه مراجعه به آرای عمومی وجود داشت و نه اصحاب سقیفه به الفبای مردم سالاری شعورشان می کشید. این شبهه که در جریان سقیفه، مردم رای به حکومت ابوبکر دادند، یکی از دهها سخن بی پایه‌ای است که اهل سنت برای توجیه رفتار زشت و ناهنجار اصحاب سقیفه، قرن ها بعد ساختند و هنوز آن را به خورد عوام می دهند که انتخاب مردم ابوبکر بود.‌

حالا چرا باید یک منبری شناخته شده مثل ایشان در دام این فریبکاری بیفتد؟ حالا چرا باید دوستان اهل بیتی بر این پوست لغزنده پا بگذارند و به خیال تقویت پایه مذهب، خودشان شبهه معاندان اهل بیت ع را به طور ضمنی، تکرار کنند؟!

دوم، چگونه وجود عامل قوی و تاثیرگذار دنیاطلبی و آخرت فروشی در فکر و رفتار دشمنان امام حسین ع را می توانند نفی کنند در حالی‌که این حقیقت تلخ که بسیاری از دشمنان امام در کربلا برای جنگ با آن حضرت پول گرفتند و یا وعده داده شده بودند و طمع آن را داشتند و لذا با امام ع جنگیدند؛ در متن تاریخ قطعی عاشورا از زبان اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است، مثل فراز هجدهم زیارت اربعین که می فرماید: «وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَس»: و (آنان) بهره خود را از دنیا به بی ارزش ترین و پست ترین چیز فروختند و (نیز) آخرتشان را به بهای ناچیز و بی ارزش فروختند. «باع» به معنی فروختن از ماده «بَیْعَ» یعنی خرید و فروش و «شری» در لغت هم به معنی خریدن و هم به معنی فروختن آمده است و در اینجا به معنی فروختن می باشد. (شرح زیارت اربعین: سیدمحمود شکیبااصفهانی/قم: عطر عترت،۱۳۹۶)

سوم، بی شک همه اتفاقاتی که در کربلا اتفاق افتاده است، نتیجه تبلیغات بنی امیه نبود، زیرا بوسفیانی ها بغض خاندان پیامبر (ص) داشتند و انتقام پدرانشان را در بدر و احد باید می گرفتند. آنان کافرانی بودند که با جنابت و نجاست نماز می خواندند و منتظر فرصت بودند تا خاندان پیامبر را بکشند و دین خدا را تحریف کنند. این فراز های بلند و اساسی در مانیفست تاریخ و اندیشه تشیع یعنی دعای ندبه، یادمان نرود که فرموده‌اند: «فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقاداً، بَدْرِیَّهً وَ خَیْبَرِیَّهً وَ حُنَیْنِیَّهً وَ غَیْرَهُنَّ…» آنقدر مسأله روشن است که هوش مصنوعی هم در باره این جمله می نویسد: «جمله “احقاد بدریه و خیبریه و حنینیه و غیرهن” به معنای “کینه های بدری و خیبری و حنین و غیره” است. این جمله اشاره به کینه ها و دشمنی هایی دارد که در طول تاریخ اسلام و به ویژه در جنگ های بدر، خیبر و حنین شکل گرفته اند.»

عامل تاریخی که در قالب بازگشت به جاهلیت خودش را نشان می داد یک عامل بزرگ و بنیادین در مبارزه دستگاه خلافت و بعد از آنها، مبارزه بنی امیه با خاندان رسالت است. این عامل تاریخی خودش را در شکل خشنی از انتقام گیری و بازگشت به آرمان خاندانی خودش جستجو و دنبال می کرد. آنان هنوز کینه پیروزی و فتح اسلام و شکست شوکت جاهلیت خودشان را در در دل های ناپاکشان داشتند و برای آن منتظر فرصت بودند.

برای فهم عقده ها و کینه هایی که قریش و بنی امیه از خاندان علی (ع) داشتند به کتاب های تاریخ اهل بیت باید مراجعه کرد. کینه هایی که فقط بدری و خیبری و حنینی نبود بلکه «غیر آنها» نیز داشت!!. محدث ارموی فهم کینه های بدری و سپس حنینی را آسان فهم می داند لذا سعی کرده است تا کینه های خیبری را که اصولاً دشوار فهم‌تراست تبیین کند.(اشکوری، جعفر، میراث محدث اُرموی،    ج۱، ص۲۰۹)

ابن ابى الحدید که سنی معتزلى است می نویسد: «از وفات رسول خدا بیست و پنج سال گذشته بود و معلوم است در این مدت کینه ها فراموش شده بود، و آنانى که پدران و عشیره ایشان به دست آن حضرت کشته شده بودند مرده بودند و قرنى از میان رفته بود و قرن تازه به جاى آن آمده بود واز آنهائى که با آن حضرت عدوات داشتند و یا کینه او را در دل داشت بودند به جز از اندکى کسى باقى نمانده بود. ولی وضعیت او بعد از انقضاى این مدت دراز با حماعت قریش واظهار کینه و عدوات آنان با وى مثل این بود که گویا در روز وفات رسول خدا(ص) به مسند خلافت نشسته است. حتى آنکه بازماندگان قریش و جوانان و نوباوگان آنها که در جنگ ها او را ندیده بودند و ضربت ها و شمشیرهائى که به گذشتگان آنها زده و آنها را به جهنم فرستاده بود مشاهده ننموده بودند، کارى با آن حضرت کردند و عدواتى با او نمودند که اگر گذشتگان ایشان بودند نمى توانستند کرد» (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج۱۱، ص۱۱۴، خطبه ۲۱۱ و در نسخه های دیگر خطبه ۲۱۵)

۴ نظر برای این مطلب

  1. سلام
    انچه از صحبتهای مطرح شده سخنران و نوشته شما متوجه شدم
    اینکه برخلاف سخن گوینده، رویارویی مردم در جبهه عبیدالله با امام حسین هم به خاطر دنیا و وعده وعیدها بود و هم کینه دیرینه با خاندان پیامبر و ائمه و ادعای سخنران مبنی بر فریب دادن مردم و جوسازی علیه امام را رد کردید.
    و مقایسه یک جریان تاریخی با وضع موجود را غیرعلمی دانسته
    بند اول را ۳بار مطالعه کردم تا متوجه شدم ادعای مطرح شده سخنران چه بوده است.

    در کربلا سخن می گفت. ظاهراً بنا به قطعه‌ای که من دیدم، نظر کلی ایشان این است که دشمنان امام حسین علیه السلام در کربلا به دلایل مادی و پول‌پاشی حکومت عبیدالله یا به دلیل ترس و فشار حکومت عبیدالله به جنگ با حسین (ع) نیامده بودند. زیرا اولا چنان ابهت و ترسی از حکومت عبیدالله وجود نداشت که افراد را ناچار به آمدن کربلا و جنگ با امام بکند و دوم اینکه حکومت یزید را از بزرگترین اختلاس‌گران حقوق بیت المال باید به حساب آورد. آنها اموال مردم را چپاول کرده واز مردم بیگاری می کشیدند و مردم را مزدور خود می کردند.

  2. تحلیل دقیق و تیزبینی و دغدغه روشنگری و شفاف‌سازی شما در خور تحسین است.
    اندیشه‌تان استوار و قلمتان مانا
    من الله التوفیق

  3. متشکرم. سعادتمند باشید

  4. سلام بر شما
    بله شاید عبارت متن کمی نارسایی داشته باشد. با پوزش

یک نظر بگذارید