یک و دو در کار پژوهش، کار دستمان داد.

نگارش در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۰ | ارسال شده در بخش گاه نوشت ها | یک نظر

 

در جلسۀ پژوهشی دیروز عصر میبد، اتفاقی افتاد که بعداً دستمایۀ خنده من و دوستان در جلسه شام تودیع دیشب در خانه دکتر قاسمی شد.
قصه این بود که دیروز عصری، در پانزده دقیقه آخر جلسۀ میبد به شرح و توضیح «سرمطلب» پژوهشی جلسه وارد شدم و آن را مفصل شرح و توضیح دادم. وسط گفتارم نیز پیوسته می گفتم فلان نکته بحث را در جلسۀ قبلی که توضیح گفتم و مثلا فلان مثال را زده‌ام.
دوستان حاضر همه گوش داده بودند و بعضی هم به علامت مثبت، سر تکان می دادند. من هم دلگرم میشدم که دوستان به خوبی مطلب قبلی را به یاد دارند و پر از سر خوشی میشدم. به هر حال می دیدم که بحمد الله همه چیز به خوبی پیش می رفت و کلاس با خوردن یک استکان اولی چای دمنوش تمام شد. از ذوق زیادی که کرده بودم، بر پا ایستاده، چای دمنوش دومی هم تقاضا کردم تا به اقتضای «والشای اثنین بلا انفصال/ خیر من الفین بالاتصال» رجاءً به ثواب نوشیدن هزار چای دمنوش، برسم. بالاخره دومی را هم نوشیدم و خداحافظی کنان راهی یزد شدم.
اما این سرخوشی خیلی طول نکشید و در همان کیلومترهای اول جاده، این نشئه‌گی از سرم پرید و برق تعجب به چشمانم دوید و چشمهایم چارتا شد.
آخر «سرمطلبی» را که بیست دقیقه با آب و تاب در کلاس توضیح داده و زحمت بیانش را کشیده بودم، و هی ارجاع به مطالب جلسه قبل هم داده بودم؛ «سر مطلب» جلسۀ پژوهشی ۲ یزد بود که باید تازه در جلسه تودیع زوج سادات از گروه ۲، درس بگویم و شرح کنم!!؟
عجیب آنکه هیچ یک از حاضران در جلسۀ میبد نه در هنگام جلسه و نه پس از آن در صفحۀ گروه، تا حالا از اشتباه من حرفی نزده است.
نمیدانم کسی اینقدر حواس جمع در میان آن جمع و جلسه حضور نداشت یا اینکه نخواستند مرا به اشتباهم یادآور بشوند؟ اما هر چه باشد من در جلسۀ یزد حسابی به این اتفاق، خندیدم و با قاطعیت به درخواست گروه ۲ جواب «نه» دادم که می گفتند حالا که اینطور شده «سرمطلب» گروه ۱ میبدی‌ها را برای ما توضیح بدهید…آخر کارها، قاعده دارد و خیلی هم کشکی نیست. مگر کلاس هم کارخانۀ کاشی است که بشود به راحتی درجه یک و دو را به جای هم جا زد و بسته بندی کرد؟!!😊

یک نظر برای این مطلب

  1. از قرار معلوم برای دوستان حاضر در پژوهش ۱ اتفاق خوشایندی بوده است و بر فیوضاتشان افزوده شده است چون در زمان مقرر درجلسه بعد، مباحث مربوط به خودشان نیز گفته می شود. فقط گروه پژوهش ۲ ضرر کردند که فیض کمتری بردند پس برای جبران آن «نه » قاطعی که به گروه پژوهش ۲ برای بازگویی مطالب مربوط به پژوهش ۱ گفتید، لطفا این اشتباه شیرین را در گروه پژوهش یزد تکرار کنید .
    همانا خدواند تکرار کنندگان و ناشران علم را دوست دارد زیرا کلاس کارخانه کاشی نیست که مدیر عاملش هر گونه بخواهد طرح بزند و برود.

یک نظر بگذارید