وای از این خواب بلند

نگارش در تاریخ ۱۹ آذر ۱۳۹۸ | ارسال شده در بخش شعر | هیچ نظری

برای مادر نازنین بیمارم، سیده فاطمه مهدیان که روزهای زیادی است در آی سی یو بی حرکت آرمیده و از محبت چشم و زبانش محروم مانده ایم. در این روزهای پر شمار و سخت، تنها امیدوار به رحمت خداوندیم و زبان به دعا گشوده ایم. اللهم اشفها بشفائک و داوها بدوائک. او مادر اولین شهید انقلاب اسلامی ۵۷ در ایران است.

وای از این خواب بلند!

عشق را افتاده دیدم رویِ تخت
عشق را بیمار دیدم سختِ سخت

من شکستم پایِ این خوابِ پرند
من پریشانم بر این خوابیده تخت

هرکجا تا عشق را کاویده ام
ریشه‌ها را جُسته ام از این درخت

گاه گاه از پنجره سر می کشید
با نگاهش کوچه می شد نیکبخت

تا به رویم دست او در می گشود
بوسه می دادم بر آن پاکیزه رخت

روزگارم تا جوانی می نمود
پهن می کردم برایش رخت و پَخت

قلب من مانده است اکنون از تپش
وین دعاها بر لبانم لَخْتِ لَخْت

اشکهای من بلورین کرده است
چهره اش را در فضایی بس کرَخت

برگ پاییزی که می ریزد خزان
«قصّتی، مِن روحِ شوقٍ اِنسَلَخْت»

 

قم، دهم آذر ۱۳۹۸

پی نوشت؛
* معنی نیم بیت آخر چنین است:
«سرگذشت من است، از روح اشتیاق جدا افتاده ام»

یک نظر بگذارید