هوای رهایی کنم



هوای رهایی کنم خدایا تو لطفی نما تا دعایی کنم سحرهای ماه رجب را خدایی کنم در این تیره‌بختی که می ریزد از روزها شبی را به اشک دو دیده، صفایی کنم شب از نیمۀ شب در این نیمۀ ماه رفت بیا تا در این آسمان ماه پیمایی کنم پر از حنجره بود و آواز […]


ادامه مطلب... | تاریخ نگارش : 4 مارس 2022

سرافراز سربداران



بانوی کربلا آنگونه زندگی را که تو زنده زنده زیستی دشمنانِ مسلمان نمای تو نیارستند تا بِنِگارند و دوستان بسیاری، سراسیمه‌ات دیدند، شکسته نوشتند، و زارت انگاریدند. شگفت آنکه بخشی از تاریخ تو را دید اما باز نگفت، و بخشی تورا آنچنانکه خود بود، می گفت و می شنود… تا آنکه معجزه ای دوباره، از […]


ادامه مطلب... | تاریخ نگارش : 18 فوریه 2022

پشت میله های بقیع



پشت میله‌های بقیع   مثل یک اسیر، دورم از شما، پشت میله ها عادتم شده، خواندن دعا، پشت میله ها می تپد دلم لابلای آن میله های سرد حسرت شما می کُشد مرا پشت میله ها غصه میشود غربت شما در تمام شهر تا چه می کند با دو چشم ما پشت میله ها آرزو […]


ادامه مطلب... | تاریخ نگارش : 19 می 2021

در انتظار



در انتظار آن ماه چهره که جان خاک پای اوست هرجا که هست دلم در هوای اوست پوشیده صورت اگر در نقاب قهر دیگر چرا پس پرده صدای اوست؟ گویی ز نرگس جانان شکفته است کین شیوه، شیوۀ نرگس نمای اوست نقشی نمانده در آیینۀ خیال در خون نشسته دو چشمم به پای اوست دردی […]


ادامه مطلب... | تاریخ نگارش : 1 آوریل 2021

خراب چشم اویم



خراب چشم اویم باز در خیزاب چشمانت دل دریا خراب ساحل سنگین دل زین موج بی پروا خراب حالت چشم تو را هر چشمه ساری تشنه است آبشاران در پی تو تا لب دریا خراب از نسیم روح تو در سبزه زاران شیون است هست آیا در عبورت چشم گل تنها خراب؟ تا نمیرد در […]


ادامه مطلب... | تاریخ نگارش : 8 آگوست 2020

نمازی در حِجر



این ابیات پاره ای از سروده های پراکنده ای است که سوغات حج بود. شاید در خاموشی درای کاروانیان که در این سال مصیبت زده، حلقۀ طواف توحیدیان را از هم پراکنده است دلی را هوایی آن دیار کند و آهنگ لبیک را در جان عاشقی بنوازد…بگذرم که این چند جمله نیز زیادی است، زیرا […]


ادامه مطلب... | تاریخ نگارش : 24 جولای 2020

تا صبح بدمد



تا صبح بدمد   من می‌دانم میان دشت راز ها خوابیدن چه ذوقی دارد و از سینه ی چشمه نوشیدن چه شوقی دارد ولی دریغ که صدای دزدانۀ باد خلوت شب را شلوغ کرده است. باید به خاطره ات بیشتر دل ببندم تا صبح بدمد. یزد، ارنوا، ایام کرونا، فروردین ۹۹  


ادامه مطلب... | تاریخ نگارش : 26 آوریل 2020

جای خالی ات…



جای خالی ات… وقتی تو نیستی من با خودم هم درگیرم… باید عشق پادرمیانی بکند یک چیزی به شدت کم است…   یزد ۲۱ اسفند کرونا ح. انصاری


ادامه مطلب... | تاریخ نگارش : 11 مارس 2020

غم جدایی را



غم جدایی را… اگر ز غصه نگویم، چه میتوانم کرد؟ و ره به ناله نپویم، چه میتوانم کرد؟ شکسته می شود آخر، بلوری اشکم تو را به اشک نشویم، چه میتوانم کرد؟ دو دستِ دعاخوانت را ز خاطره هایم اگر سراغ نجویم، چه میتوانم کرد؟ خدا سبوی محبت، به قلب خوبت داد ولی شکسته سبویم، […]


ادامه مطلب... | تاریخ نگارش : 19 دسامبر 2019

ماه و عکس و لبخند



از: پاره نوشته های فراق   **** امشب روی برگ های زرد چنار پا می گذاشتم خیس بودند و مرطوب و جای قدم های شما خالی بود   **** مثل ماه شده‌ای که سخت دور است.   **** راستی امشب هلال را در آسمان تنها دیدم آنوقت تو کجا بودی؟   **** هر وقت شد […]


ادامه مطلب... | تاریخ نگارش : 14 دسامبر 2019